افرادی که به اختلال شخصیت مرزی (BPD) دچار میشوند، معمولاً در روابط شخصی خود بی ثبات هستند، از عدم اعتماد به نفس، رفتار بیفکر و بیپروا رنج میبرند. این افراد، بهشدت از طرد شدن و مورد توجه قرار نگرفتن توسط دیگران میترسند و در روابط خود معمولاً سعی میکنند که به دیگران بچسبند و از آنها جدا نشوند.
اختلال مرزی چیست؟
در اختلال شخصیت مرزی، افراد احساس نوعی خلأ میکنند بهگونهای که انگار ترک و طرد شدهاند و روابط عاطفی و احساساتشان از ثبات برخوردار نیست.
این نوع اختلال، بیماری شایعی است که میتوان شروع آن را در اواخر دوران نوجوانی شاهد بود. همچنین تعداد زنان مبتلا به این اختلال بسیار بیشتر از تعداد مردان است! این بیماری به شدت باعث ناپایداری در رفتار و اخلاق شخص شده و همچنین اضطراب روانی شدیدی را در پی دارد. اکثر این بیماران در سنین پایین و به دلیل خودکشی، میمیرند.
شخص مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است با آسیب رساندن به خود تا مدت کوتاهی احساس آرامش کند. زیاده روی در مصرف مشروبات الکلی و روابط جنسی فاسد خارج از کنترل نیز، یکی دیگر از عوامل این اختلال است. بیماران به شدت از طرد شدن میترسند و هر لحظه نسبت به اینکه نزدیکترین اشخاص زندگی آنها، ترکشان کنند واهمه دارند. اما به شکل جالبی معمولا خود آنها هستند که باعث تخریب روابطشان شده و در رابطهای دوستانه هرگز قابل اطمینان و پیشبینی نیستند، آنها ممکن است در لحظهای فوران محبت داشته باشند اما مدتی بعد، نسبت به دوستان خود کاملا بی احساس شده و به آنها هیچ اهمیتی نشان ندهند. این مسئله همراهان او را دلسرد کرده و پس از مدتی باعث فاصله میشود.
چگونه میتوان این اختلال را تشخیص داد؟
نشان دادن اضطراب به صورت خشم و عصبانیت، یکی از شایعترین نشانههای اختلال مرزی است. همچنین بسیار احتمال دارد که انتخابهایی خطرناک و غیر عقلانی داشته باشند. آنها ممکن است به خود یا به دیگران آسیب برسانند و یا روابط جنسی متعدد را برای آرامش نسبی انتخاب میکنند. همچنین آنها نمیتوانند هویتی کامل و مستقل برای خود متصور شوند و در مورد کیستی خود دائما شک دارند. سبک زندگی خود را مرتب تغییر میدهند و رویایشان هرلحظه تغییر پیدا میکند. جدا از این مسائل، آنها دائما نسبت به رفتار نزدیکان خود مشکوکند و کوچکترین اختلافی با آنها را به منزله یک توطئه برای ترک خود میدانند. از سوی دیگر روابط ناپایدارشان و شک دائمی نسبت به خود، باعث میشود آنها از درون احساس خالی بودن کرده و نتوانند هرگز شادی را احساس کنند. این بی حسی تا به آنجایی ادامه پیدا میکند که فرد حتی راضی میشود که خود را زخمی کند بلکه حداقل احساس درد داشته باشد.
دلیل ابتلا به شخصیت مرزی:
با آنکه اختلال مرزی در سنین نوجوانی دیده میشود اما دوران کودکی در شکل گیری این اختلال بی تاثیر نیست. درصد بالایی از مبتلایان، در دوران کودکی اختلافات خانوادگی بسیاری را تجربه کرده و حتی شاهد این بودند که پدر یا مادر آنها را ترک کرده است. برخی دیگر نیز همیشه باور داشتهاند که در کسب رضایت والدین ناموفق بوده و خانوادهی آنها واقعا تمایلی به حضورشان ندارد. ممکن است با رفتن فرد عزیزی از زندگی این اشخاص، اعتماد به نفس آنها تا مدت زیادی دچار خلل شده و نتوانند شخص خود را قابل دوست داشتن بدانند. این اختلال در طول زندگی بیمار تقریبا ثبات دارد و نشانههای آن تغییری نمیابند. ممکن است با طرد شدن، خودشان نیز خود را طرد کنند و دیگر هیچ ارزشی برای خود قائل نباشند.
عوامل تشدید کننده نشانههای شخصیت مرزی:
همانطور که گفته شد، این افراد دوران کودکی سختی داشتهاند و از مراقبهای اولیه توجه و مراقبت کافی دریافت نکردند. از این رو در روابط و زندگی شخصی و کاری بسیار حساس هستند. اما رفتارهایی علائم این بیماری را تشدید میکنند و باعث کاهش کارآمدی آنها میشوند. در ادامه به بررسی این رفتارها میپردازیم:
- مصرف مواد مخدر
- فقر و مشکلات مالی
- عدم برنامه دقیق برای انجام کارها
- عدم استفاده از خدمات سلامت روان
- برنامه غذایی و خواب نامناسب
چگونه با فرد مبتلا به شخصیت مرزی رفتار کنیم؟
اگر بهعنوان شریک عاطفی با فرد دارای شخصیت مرزی وارد رابطه میشوید، سعی کنید از جلسههای روان درمانی برای حل تعارضات استفادهکنید. این جلسات به شما کمک میکند که بیشتر با ویژگیهای شخصیتی فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی آشنا شوید.
و در صورت بروز هرگونه چالش نیز درمانگر به شما کمک میکند که سهم هر نفر در رابطه را ببینید و بهسمت ارتباط بهتر و موثرتر گام بردارید. در مورد دیگر اگر یکی از اعضای خانواده شما به این بیماری مبتلا است. علاوه بر جلسات روان درمانی فردی بهتر است جلساتی نیز با سایر اعضای خانواده برگزار شود.
جلسات گروهی به افراد خانواده کمک میکند که همدلی بیشتر بین اعضا ایجاد شود و در نهایت ارتباط مطلوب تری کنار یکدیگر بسازند.
یکی از چالش هایی که در زندگی با افراد شخصیت مرزی وجود دارد این است که فرد نمی تواند برای خودش زمان تنهایی اختصاص دهد چون فرد مرزی فکر می کند که طرف مقابل رابطه را ترک کرده است.به همین خاطر باید یاد بگیرید طوری زمان تنهایی برای خودتان داشته باشید که همسرتان فکر نکند او را ول کرده اید.
سعی کنید حد و مرزهای مشخصی تعیین کنید تا هم انتظارات فرد مقابل را برآورده کنید و هم به خودتان سخت نگذرد.اگر با هر درخواستی که آنها دارند موافقت نکردید لازم نیست احساس گناه کنید چون حد و مرزها را مشخص کرده اید و جای گله و ناراحتی وجود ندارد.
صبور باشید و با هر اتفاقی آرامش و کنترل خود را از دست ندهید چون نوساناتی که بوردرلاین ها دارند گاهی موقتی است.
علائم اختلال شخصیت مرزی:
1. از ترک شدن واهمه دارند. کسانی که شخصیت مرزی دارند، هر لحظه انتظار دارند که همسر یا دوستشان آنها را برای همیشه ترک کند و همین انتظار ترسناک باعث می شود که آنها به اتفاقات معمول و پیش پا افتاده ای مانند اینکه همسرشان کمی دیرتر به خانه بیاید یا یکی از دوستان به تماسشان جواب ندهد با خشم شدید واکنش نشان بدهند.
2. روابطشان ناپایدار است. روابط عاطفی، دوستیها و حتی زندگی خانوادگی این افراد غیر قابل پیش بینی است. برای مثال یک لحظه قربان صدقه تان می روند و لحظه بعد حتی سایه تان را با تیر می زنند.
3. از اینکه کی هستند مطمئن نیستند. این گروه مانند نوجوانی که در جستجوی هویت خود است، مدام از این شاخه به آن شاخه می روند. مدام شغل عوض می کنند، ایدئولوژی شان متغیر است، سبک زندگی شان ثبات خاصی ندارد و… . حتی احساس و برداشت شان نسبت به خودشان هم مدام در حال تغییر است.
4. دست به انتخاب های زیان باری می زنند. احتمال زیادی وجود دارد که وقتی آنها عصبانی یا ناراحت هستند و یا احساس ناکامی می کنند، به صورت غیر قابل کنترلی دست به کارهای زیان باری مانند پرخوری شدید، مصرف الکل، مواد مخدر یا روانگردان، رانندگی خطرناک و یا رفتارهای بی ملاحظه جنسی بزنند.
5. خلقشان متلاطم است. این افراد می توانند به فاصله یک پلک به هم زدن از یک حالت خلقی مثبت به یک حالت خلقی منفی مانند خشم یا ناراحتی شدید تغییر خلق بدهند، آن هم در برابر عواملی که از دیدگاه اغلب افراد آنقدرها هم تلخ و مخرب نیستند که بروز چنین واکنش های اغراق آمیزی را بتوانند توجیه کنند.
6. خشم دینامیتی دارند. مزاج این افراد تند است، به سرعت خشمگین می شوند و خشمشان هم به صورت انفجاری است، یعنی ناگهان به شدیدترین حالت ممکن خشمشان را بروز می دهند.
7. احساس خالی بودن می کنند. اغلب این افراد از درون احساس خلأ هیجانی می کنند مثلاً احساس می کنند که هیچ هیجانی ندارند و یا هیچ چیزی احساس نمی کنند.
8. به خودشان صدمه می زنند. این افراد ترجیح می دهند که چیزی را احساس کنند حتی اگر آن چیز دردناک باشد، تا اینکه هیچ احساسی نداشته باشند. به همین دلیل گاهی به خودشان آسیب می زنند و از درد ناشی از آن احساس تسکین پیدا می کنند. میزان خودکشی هم در این افراد پنجاه برابر جامعه است.
9. انحراف هایی از واقعیت نشان می دهند. ممکن است آنها در موقعیت های استرس آمیز احساس کنند که در حالتی رؤیا گونه به سر می برند و یا زندگیشان واقعی نیست. به علاوه ممکن است بدبین شوند و احساس کنند که دیگران می خواهند به آنها آسیب برسانند.
درمان اختلال شخصیت مرزی:
دارو درمانی و روان درمانی:
طبق تحقیقات افرادی که به اختلال شخصیت مرزی دچار میشوند، معمولاً علاقه زیادی به درمان دارند و بهراحتی با روانشناس یا روانپزشک ارتباط میگیرند. در مراحل اولیه این اختلال ممکن است روان درمانی مفید باشد.
اما در مرحلهای از این اختلال رواندرمانی کافی نیست و فرد باید داروهای آنتی سایکوتیک و ضد افسردگی را مصرف کند تا در بازه زمانی مشخص، به کارایی خوبی در زندگی شخصی و کاری برسد.
رفتاردرمانی دیالکتیک:
در این روش به فرد کمک میشود که با عوامل استرس زایی که منجر به رفتارهای تکانشی او میشود، مقابله کند. رواندرمانگر سعی میکند رفتارهای خود آسیبی فرد، رفتارهایی که روند درمان را مختل میکند و رفتارهایی که کیفیت زندگی بیمار را پایین میآورد، بررسی کند و در نهایت به او کمک کند که عوامل استرسزا را بهتر بشناسد و در حد توان خود آسیب آنها را کمتر کند.
درمان این بیماری مشکل و بسیار زمان بر است. شخص هر لحظه انتظار طرد شدن را دارد و نمیتوان تنها با حرف زدن این اطمینان را به او داد که درمانگر هرگز قرار نیست او را ترک کند. مهم نیست این رابطه به چه میزان طول بکشد، فرد تمام مدت توهم این توطئه را دارد که شخص به قصد ترک کردنش به سمت آن آمده است. درنتیجه باید صبر و بردباری بسیاری به خرج داد. درمانگر لازم است نسبت به بیمارش، محترمانه رفتار کند و با اینکار، به او ارزش بدهد زیرا این ارزش دهی، باعث تقویت اعتماد به نفس بیمار نیز خواهد شد. همچنین درمانگر باید رفتار ویژهای هنگام بروز خشم بیمار از خود نشان بدهد زیرا غالبا این خشم، ناشی از وحشت بیمار نسبت به طرد شدن است. درمانگر میتواند با نشان دادن اشکالات رفتاری شخص، و ارائهی دلایلی برای عدم بروز خشم، اضطراب او را به نسبت کاهش داده و همچنین او نسبت به رفتار خود، اطمینان بیشتری داشته باشد. همجنین درمانگر ممکن است از داروهایی نظیر داروهای ضدخشم و افسردگی برای بهبود روند درمان نیز استفاده ببرد.
در اینستاگرام ما را دنبال کنید تا هر روز با مطالب بسیار مفید خانم دکتر واثقی، بتوانید یه زندگی آرامبخش را تجربه کنید.
لینک اینستاگرام