تقریباً همهی ما بعضی اوقات احساس ناراحتی، تنهایی و یا غم میکنیم. احساسات میتواند واکنش طبیعی ذهن ما نسبت به سختیهای روزمره، از دست دادن عزیزان و یا حتی نادیده گرفتن تواناییهای خود ما باشد که پس از مدتی اثر آنها طبیعتا کمرنگتر میشود. اما اگر احساسات ناخوشایند به حدی آزاردهنده باشند که برای مدت طولانی زندگی عادی را دچار اختلال کرده و یا حتی باعث مشکلات جسمانی بشوند، نام آن به افسردگی تغییر پیدا میکند. خوشبختانه، افسردگی قابل پیشگیری و حتی درمان است. اما چطور متوجه علائم افسردگی بشویم و با افرادی که افسردهاند به چه شکل رفتار کنیم؟
نشانههای افسردگی:
نشانههای افسردگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما چندین علائم شایعتر وجود دارد. نکتهی مهم این است که هر یک از نشانههایی که در ادامه میخوانید میتوانند بخشی از زندگی روزمره و عادی شما باشد و جای نگرانی وجود ندارد. اما اگر تعداد زیادی از علائم را در خود احساس میکنید، بهتر است وجود افسردگی را در خود جدیتر بگیرید.
1. احساس ناامیدی یا بیمصرفی: به این صورت که فکر میکنید هیچ چیز قرار نیست بهتر شود و شما نیز توانایی بهبود اوضاع را ندارید.
2. از دست دادن اشتیاق نسبت به انجام کارهای معمول روزانه: دیگر تمایلی به انجام عادات قدیمی و اجتماعی ندارید و توانایی خود در لذت بردن از زندگی را از دست دادهاید.
3. تغییرات محسوس و غیرعادی ذائقه و وزن: از اثرات افسردگی میتواند از دست دادن یا افزایش غیر منتظرهی وزن (تغییر بیش از پنج درصد وزن عادی) باشد.
4. تغییرات در چرخهی خواب: بیخوابی و یا خواب بیش از اندازه میتواند از علائم افسردگی باشد.
5. خشم و زودرنجی: فرد افسرده ممکن است احساس نا آرامی و یا حتی در مواردی خشونت بکند. قدرت تابآوری و تحمل او کم شده و هر چیزی میتواند او را عصبی کند.
6. کمبود انرژی: به نحوی که حتی کارهای سبک و معمول روزانه هم طولانی و طاقتفرسا به نظر برسد، انگار که وزنهای به بدن وصل شده و از انجام کارها آن را باز میدارد.
7. خودستیزی: فرد افسرده در مواردی احساس شدید بیارزشی و گناهکاری نسبت به خود دارد. در این مواقع فرد حتی برای اشتباهات کوچک نیز خود را به شدت سرزنش میکند و از تمامی اجزای زندگی خود ایراد میگیرد.
8. رفتارهای غیرمحتاطانه: افراد افسرده در مواردی به رفتارهای هیجانی غیرمنطقی مثل مصرف مواد، قمار و یا حتی ورزشهای خطرناک رو میآورند تا بلکه بتوانند شادابی را به زندگی خود برگردانند.
9. مشکلات تمرکز: حافظه، تمرکز و قدرت تصمیمگیری در افسردگیهای حاد میتواند دچار اختلال بشود.
10. دردهای غیرمنتظره: افسردگی حتی میتواند آثار فیزیکی نیز داشته باشد و باعث دردهای غیر منطقی سر، شکم و… گردد.
البته همانطور که گفته شد اگر احساس میکنید که تعداد زیادی از این علائم را دارید، بهتر است به مشاور یا تراپیست مراجعه کنید. چرا که ممکن است هر یک از این نشانهها واکنش طبیعی شما به اتفاقی روزمره و زودگذر باشد.
انواع افسردگی:
1. افسردگی ملایم: شایعترین نوع افسردگی است. اندکی بیشتر از احساس غم و اندوه است، تا حدی که انگیزه و لذت زندگی روزمره کاهش مییابد. علاوه بر این کاهش اعتماد به نفس نیز در این نوع افسردگی شایع میباشد. نوع خاصی از افسردگی ملایم به نام دیستیمیا (کجخلقی) وجود دارد که افراد به طور متناوب و چندبار، هر بار در مدت زمانهای کوتاه، دچار علائم خفیفتر افسردگی میشوند.
2.افسردگی شدید یا بالینی: این نوع افسردگی شیوع کمتری دارد اما میتواند از نظر جسمانی نیز فرد را به شدت دچار اختلال کند. در صورت درمان معمولا طی 6 ماه تا یک سال خفیفتر میشود اما طبیعتا آثاری را برجای میگذارد.
انواع دیگری از افسردگی وجود دارد که بسیار نادر میباشند. اما نوعی از آن که در کشور پرآفتاب ما مرسوم است، افسردگی وابسته به فصل میباشد. درصد بسیار کمی از مردم با کاهش ساعات روشن، دچار نوعی حس رخوت، خستگی و اجتماعگریزی میشوند که با برگشت روزهای آفتابی حالشان بهبود پیدا میکند.
چرا افسرده میشویم؟
افسردگی میتواند در اثر دهها دلیل مختلف بوجود بیاید. بر خلاف آنچه برخی فکر میکنند، افسردگی تنها ناشی از عدم تعادل و مشکلات مغزی نیست، دلایل مختلف اجتماعی، روانشناختی و حتی بیولوژیکی نیز در آن سهیم هستند. برخی داروها مانند باربینوراتها، کورتیکواستروئیدهها، دیازپام و حتی داروهای ساده مثل کنترل فشار خون نیز میتوانند در آن تاثیر داشته باشند. به همهی این موارد مشکلات هورمونی، سوءتغذیه و حتی التهابات را نیز اضافه کنید.
اما مهمترین عوامل ایجاد افسردگی عبارتند از: تنهایی، تجربههای ناخوشایند در طول زندگی مانند طلاق و یا ورشکستگی، شخصیت ذاتی انسانها، تروماهایی که ریشه در خاطرات و گذشته شما دارند و همچنین ژنتیک.نکتهی مهم این است که بتوانید عامل اصلی افسردگی خود رااز موارد بالا پیدا کنید تا فرایند درمان هم برای شما و هم برای تراپیست راحتتر و هدفمندتر شود.
آیا افسردگی درمان هم میشود؟
بسیاری از افراد افسرده، خود را در انتهای دنیا میبینند و احساس میکنند راه حلی برای نجات آنها وجود ندارد، اما باید اهداف تازه و کوچکی برای خود ساخت و هر روز شکل زیباتری به زندگی خود داد. طبیعی است که به دست آوردن رضایت و خوشحالی درونی زمانبر است، اما میتوان با برقراری ارتباط با سایر انسانها، انتقال احساسات و داشتن یک شنوندهی خوب، انجام فعالیتهای فیزیکی نشاط بخش مثل ورزش و رقص و حتی با کاهش مصرف غذاهایی که تاثیر عمده روانی دارند مانند الکل و قهوه، از خود، فرد با نشاطتری بسازیم.
علاوه بر همهی اینها کمک گرفتن از یک تراپیست حرفهای که بتواند اهداف جذابی برای زندگی بسازد بسیار کمک کننده خواهد بود. در حادترین موارد ممکن است داروهای ضد افسردگی برای بهبود شرایط روحی و یا حتی دور کردن خطراتی مثل خودکشی تجویز شوند، هرچند به علت عوارض عمده استفاده از آنها توصیه نمیشود.