راهکارهای کنترل خشم در خانواده - قانون 90 - 10
قانون 90 – 10 یکی از راهکارهای کنترل خشم در خانواده می گوید: مهم نیست که دیگران چکار می کنند، مهم این است که بازخورد شما چیست. عمل دیگران مهم نیست، عکس العمل و بازخورد شما مهم است.
اصل دوم: قانون 90 – 10
سلام یار مهربان من ؛در سلسله مقالات خانواده موفق قصد داریم به زبان روان و ساده راجع به یک سری اصول، برای داشتن یک زندگی شیرین همراه با موفقیت با هم صحبت کنیم.
در مقاله چگونه مردان را متوجه اشتباهشان کنیم در خصوص اصل اول (تغافل وتدبیر) به طور مفصل صحبت کردیم.
حالا قصد داریم راجع به دومین قانونی با هم صحبت کنیم که زندگی هایمان را شیرین می کند.
نمی دانم تا حالا اسم قانون 90 – 10 را شنیدید یا خیر؟
این قانون می گوید: 10% از اتفاقاتی که در زندگی ما رخ می دهد، در کنترل ما نیست از طرفی مدیریت 90% از اتفاقات، دقیقا در اختیار ما است.
حالات و موقعیت های زیر را درنظر بگیرید:
اگر که راننده ای بد رانندگی کنه و با ماشین شما تصادف کنه.
اگر همسرتان با شما بد رفتاری کند.
اگر بچه بد اخلاقی کنه
اگر راننده ی آژانس مسیری را اشتباه برود و ما را در ترافیک گرفتار کند
می خواهم بدانم که من و شما چه بازخوردی خواهیم داشت؟
مطمئنا بازخورد بد ما، ادامه رفتار او را بد خواهد کرد. و بازخورد خوب ما باعث تجربه کردن شرایط خوبی خواهد شد.
دوست من، وقتی که ماشینی از پشت به شما می زند، می توانیم سرمان را برگردانیم، فریاد بکشیم، توهین کنیم و همچنین شاهد اهانت او نیز باشیم.
همچنین می توانیم از ماشین بیرون بیاییم، گلاویز بشویم، من بزنم، او بزند، و تا نا کجا آباد با هم پیش برویم.
وقتی که همسرم رفتار بدی دارد، من هم می توانم رفتار بدی داشته باشم.
وقتی که رفتار او تلخ می شود، من هم می توانم رفتار تلخی از خود بروز بدهم. و تا شب هر دو کام یکدیگر را تلخ کنیم.
قانون 90 – 10 چه می گوید:
مهم نیست که دیگران چکار می کنند، مهم این است که بازخورد شما چیست. عمل دیگران مهم نیست، عکس العمل و بازخورد شما مهم است.
وقتی آن ماشین از پشت به شما می زند، در هر صورت تصادف رخ داده است، خواسته یا ناخواسته خودرو صدمه دیده است.
اگر به عقب برگردید، لبخند بزنید، پیاده شوید، اگر از او بپرسید حالت خوبه؟ اتفاقی که برایتان نیفتاده؟ او را شرمنده می کنید، او به دنبال راهکاری برای جبران می گردد.
او از شما عذرخواهی خواهد کرد. اما همانطور که گفتم: اگر یقه او را بگیرید، یقه شما را می گیرد، اگر داد بزنید او نیز داد می زند.
قانون 90 – 10 می گوید:
به جای این که همه زندگی تان را صرف کنترل رفتار دیگران بکنید، بازخورد خود و عکس العمل خودتان را مدیریت کنید.
دوست من، یادت باشد اشتباه دیگران مجوزی برای ادامه اشتباه توسط ما نیست.
اگر من دارم رانندگی می کنم و یک ماشین بد می پیچد جلوی من، آیا حالا من اجازه دارم که پایم را روی گاز بگذارم برم تا جلوی او بپیچم؟ آیا این کار باعث لجبازی او نمی شود؟ آیا من لجبازی نمی کنم؟ خطری من، او و مردم دیگر را تهدید نمی کند؟
وقتی دارید با ماشین تان رانندگی می کنید، اگر آمپر آب بالا برود و به محدوده قرمز برسد، یعنی ماشین جوش آورده، باید چکار کنیم؟ قطعا باید دو کار را انجام بدهیم:
باید ماشین را کنار بزنیم.
تلاش کنیم هر طور که شده موتور او را خنک کنیم.
من و شما مثل همان خودرو هستیم. اگر دیگری ما را عصبانی کرد، اگر دیگری با رفتارش ما را خشمگین و ناراحت کرد، اولین کاری که می کنیم کنار زدن است.
یعنی: ادامه نده، یعنی: حرفی نزن، یعنی: واکنشی نداشته باش. شما قادر به مدیریت او نیستید، خودتان را کنترل کنید.
دومین کاری که باید بکنید، هر رفتاری است که باعث خنک شدن شما بشود، آرام شوید، تا موتور درونی شما سرد بشود.
این دقیقا همان چیزی است که به آن می گویند: مهارت های کنترل خشم.
می توانید چند قدم راه بروید، می توانید یک لیوان آب را آرام آرام بخورید، چند تا نفس عمیق بکشید، می توانید صورتتان را با آب بشویید، می توانید پنجره را باز کنید و سرتان را بیرون بیاورید تا هوایی به صورتتان بخورد. باید ببینیم کجا هستیم و شرایط انجام چکاری را داریم؟
دوره مدیریت خشم (چگونه خشم خود را کنترل و مدیریت کنیم؟)
توی دوره مدیریت خشم متوجه میشی فقط بلد بودن تکنیکهای مدیریت خشم کافی نیست!
مدرس دوره : روانشناس دکتر زهره واثقی
زمان دوره : 6 ساعت و 15 دقیقه
دوست من، بگذارید یک قانون طلایی را با هم بیاموزیم. این قانون می گوید: وقتی کسی رفتار بدی دارد، قبل از هر بازخورد و عکس العملی، قبل از هر رفتار و گفتاری، 10 ثانیه مکث کنید.
آرام در ذهنتان بشمارید: یک، دو، سه تا ده، میدانی چه اتفاقی می افتد؟ خشمتان فروکش می کند.این فواره فوران کرده رو به پایین می آید. باعث می شود این آتشفشان آرام و سرد شود، و شما بتوانید رفتار خویش را مدیریت کنید.
پس دوست من، یادت باشد، مهم نیست که دیگران چه می کنند، مهم این است که من و شما چه عکس العملی خواهیم داشت.
گفتیم قانون 90 – 10 می گوید: 10 درصد از اتفاقات در کنترل ما نیست، یعنی عمل دیگران. 90 درصد از اتفاقات در کنترل ما است. یعنی عکس العمل ما.
بزارید برای این قانون یک مثال برایتان ذکر کنم:
فرض کنید من جایی کار می کنم، که قرار است فردا بالاترین مقام ( مثلا وزیر ) برای بازدید به آنجا بیاید. مدیر به من می گوید: فردا صبح زود بیا. همه هماهنگی ها را با هم انجام بدهیم که قبل از آمدن وزیر، همه امور به نحو احسنت انجام شود.
من به مدیر قول می دهم. فردا صبح لباس محل کارم را پوشیدم، برای صرف صبحانه، کنار میز نشستم تا سریع خودم را به اداره برسانم.
دخترم که می داند من عجله دارم، یک لیوان چای شیرین را برایم آماده کرده و می آورد. و وقتی لیوان را با سینی می آورد که به من تعارف کند، دستش لیز می خورد و لیوان چای روی لباس هایم می ریزد.
با عصبانیت نگاهی به او می کنم و سرش داد می کشم. چه غلطی می کنی؟ نگاهی به خانمم می کنم که از تاسف، سرش را تکان می دهد.
اشک در چشمان دخترم جمع می شود، می نشیند و زار زار گریه می کند. به حمام می روم، دوش می گیرم و بیرون می آیم.
خانمم که شاغل بوده، بدون اینکه با من خداحافظی بکند، می رود.
سرویس مدرسه دخترم دم در است، بوق می زند اما او به آن توجهی ندارد. فریاد می کشم: مگه کری؟ مگر بوق زدن سرویس مدرسه را نمی شنوی؟ دخترم با بغض میگه: من به مدرسه نمی روم.
دوست من، قبل از ادامه داستان، بگذارید توصیه ای بهتان بکنم:
وقتی عصبانی هستید، نه تصمیم بگیرید، نه بخواهید کسی را تربیت کنید، چرا؟
زیرا هر تصمیمی در عصبانیت اشتباه است. در عصبانیت انسان های بی شماری کشته شدند، در عصبانیت نقص عضوها شکل گرفته است و در عصبانیت نمی توانید کسی را تربیت کنید. زیرا رفتارها، رفتارهای بی ادبانه است.
من که الان نمی توانم درست فکر کنم، من که عصبانیم، یقه دخترم را می گیرم و سمت اتاق پرتش می کنم. غلط کردی مدرسه نمی روی.
سریع آماده می شوی. آنقدر معطل می کند که سرویس مدرسه می رود. من ماندم با دختری که از سرویس مدرسه جا مانده است. و قولی که به رییس اداره ام دادم که فردا صبح زود می آیم.
خب وقتی که عصبانی هستم، فکرم درست کار نمی کند. اگر آرام باشم، با تاکسی تلفنی تماس می گیرم و می خواهم که فرزندم را به مدرسه برساند.
به او می گویم: سوار ماشین شو و خودم می برمت. پا را می گذارم روی گاز، ویراژ میدم، لایی می کشم. اگر تصادف نکنم، اگر به کسی نزنم، اگر به انسان عابری صدمه نزنم، اگر پلیس جلویم را نگیرد، اگر ماشین را نخوابانند، به مدرسه بچه می رسم.
می بینم که در مدرسه را بستند. نگهبان مدرسه جلوی در ایستاده. می گویم: برای اینکه دخترم وارد مدرسه شود، در را باز کنید. می گوید: نمی شود، چرا نمی شود؟ خانم مدیر گفته: هر کسی که دیر به مدرسه آمد، او را راه ندهید.
فریاد می کشم: خانم مدیر غلط کرده با تو. با من دست به یقه می شود، دست به گریبان می شود، من می زنم، او می زند، دخترم می لرزد و اشک می ریزد، ما را از هم جدا می کنند. من را سوار ماشین می کنند. پا را روی گاز می گذارم. چون خیلی دیر شده است.
اگر سالم به محل کارم برسم، وارد محیط کار می شوم، می بینم وزیر آمده و جلسه آغاز شد و رییس هم نگاه تندی به من می کند. یعنی بگذار وزیر برود، به اعمالت رسیدگی خواهم کرد.وزیر می رود. توبیخ کتبی، درج در پرونده.
عصر به خانه می روم. سلام می کنم، کسی جواب من را نمی دهد. سلام کردم،دیوار سلام، پاسخی نمی شنوم.
می بینم روی اپن آشپزخانه، یک کاغذ گذاشته شده است. خانمم نوشته: من و دخترم به خانه پدرم رفتیم، در دادگاه برای طلاق می بینمت.
حالا بیاید فیلم را به عقب برگردانیم، و از آنجایی که لیوان چای رو لباسهایم ریخت، ادامه بدهیم.
می توانم یک لبخند بزنم، به دخترم نگاه کنم، بگویم: عزیزم اشکالی ندارد، عمدی که نبود بابا. یک نگاه به خانمم می کنم، چشمکی به من می زند. یعنی: آفرین. چقدر خوب عمل کردی؟
به حمام می روم، سریع دوش می گیرم، می آیم. خانمم که شاغل است آماده شده، لباسهای محل کارشو پوشیده، لباس دیگری برایم آماده کرده و با لباس جدید من جلو حمام ایستاده.
دخترم سرویس مدرسه اش آمده، لباس مدرسه را پوشیده و نرفته. به آنها نگاه می کنم، عزیزای من چرا نرفتید؟ دیرتون شده. هر دو لبخند می زنند و گونه های من را از چپ و راست می بوسند.
لباسم را می پوشم. خانمم از من خداحافظی می کند، از در بیرون می رود. دخترم از من خداحافظی کرده و بیرون می رود. و هر دو بر می گردند، نگاهی به من می کنند، لبخندی می زنند، و دو تا بوس برای من می فرستند.
من خیلی شاد، شنگول، سرحال، سوار ماشینم می شوم. بحثی نداشتیم، کدورتی نداشتیم، دعوایی نداشتیم، نیازی به گاز دادن نیست، نیازی به عجله کردن نیست، دیرم نشده، نهایتا 3 دقیقه حمام رفتم، سریع دوش گرفتم و بیرون آمدم.
به محل کارم می روم. وزیر نیامده، همه هماهنگی ها را با مدیر انجام می دهیم. وزیر می آید، می رود، همه چیز به بهترین شکل خودش انجام می شود. و بعدش رییس مرا تشویق می کند، تشویق کتبی، درج در پرونده.
عصر با یک حال خوب به خانه می روم. از در که وارد می شوم، تا میخواهم سلام بکنم، دخترم و همسرم جلو می آیند، گونه هایم را می بوسند. حال همه ما خوب است. چه شام لذت بخشی می خوریم، و تمام اتفاقاتی که پشت سر هم می افتد، زیباست.
یادآوری : قانون 90 – 10 میگوید:
10 درصد از اتفاقات در کنترل تو نیست، وقتی که او حرف تندی می زند، نمی توانید کاریش بکنید. اما، 90 درصد اتفاقات در اختیار شما است.
پاسخ تندی را با تندی ندهید
پاسخ اشتباه را با اشتباه ندهید
پاسخ غلط را با غلط ندهید.