کسانی که طرحواره بی اعتمادی دارند، از افراد جدیدی که ملاقات میکنند انتظارات منفی یا سوء ظن دارند. اگر طرحواره بی اعتمادی دارید، ممکن است همیشه انتظار داشته باشید که مردم بخواهند به شما صدمه بزنند یا از شما سوء استفاده کنند. طرحواره بی اعتمادی میتواند به صورت تجربهی صدمه جسمی یا انواع آسیبهای دیگر مانند سوء استفاده عاطفی و جنسی یا همان تجاوز باشد. در ادامه مقاله با مثالهای مراجعین حقیقی، مفصل به طرحواره بی اعتمادی خواهیم پرداخت.
How does the experience of rape in childhood lead to a schema of mistrust?
افرادی که طرحواره بی اعتمادی را دارند معمولاً از تجربیات کودکی خود چنین باورهایی را اتخاذ کردهاند. این میتواند ناشی از یک رابطه آزاردهنده با والدین، مراقبان یا سایر بزرگسالان در زندگی آنها باشد، صرف نظر از اینکه آزار به چه شکلی است.
مثال عینی از مراجع آقا درگیر طرحواره بی اعتمادی :
فرض کنید آقایی ۳۳ ساله در زندگی شخصی و شغلی دچار طرحواره بی اعتمادی و بدگمانی و سوظن است. آقای ایکس به همراه همسرش برای درمان به یک روانشناس مراجعه میکنند. آنها گرفتار مشکلات زناشویی هستند.
آقای ایکس میگوید با اینکه میدانم همسرم مرا دوست دارد ولی باز نسبت به او بی اعتماد هستم. احساس میکنم همه چیز یک فریب بزرگ است. گویا یک روز به من خواهد گفت خیلی خب تمام شد، من هیچ وقت حقیقتا تو را دوست نداشتم. تمام این مدت در حال فریب دادن تو بودم.
همسر آقای ایکس میگوید؛ مثل روزهای دیگر به مغازه رفته بودم در آن جا به یکی از دوستانم بر میخورم و برای حدود نیم ساعت با او صحبت میکنم و به کافه میروم. وقتی به خانه بر میگردم با سوالهای آقای ایکس روبهرو میشوم. کجا بودی؟ با کی بودی؟ چکار میکردی؟ و…
برای لحظهای من را با دستانش گرفته بود و تکانم میداد. با تمام توانش فریاد میزد. واقعاً از او ترسیده بودم. آقای ایکس میگوید؛ بله میدانم. نمیخواهم چنین مسئلهای از کنترل من خارج شود.
آقای ایکس که دارای طرحواره بی اعتمادی است میگوید؛ مشکلی مشابه را با درمانگران دارم. او به روانشناس اعتمادی ندارد و زمان زیادی سپری میشود تا اعتماد او را جلب کند. حتی بعد از ماهها درمان همچنان تا حد زیادی بی اعتماد است.
آقای ایکس میگوید؛ دیروز در محل کارم با رئیسم صحبت میکردم که به من گفت با مشتریها به تندی برخورد کردم. نمیخواهم به نظر بد گمان جلوه کنم، اما به نظر صحبتهایش درست مثل صحبتهایی بود که در آخرین جلسه درمان با شما داشتم.
با خودم گفتم، آیا امکان دارد که شما به طریقی رئیس من را بشناسید؟ آیا به طریقی شما با او حرف زدهاید؟ روانشناس میگوید؛ ما رئیس شما را نمیشناسیم و بدون اجازه کتبی شما با هیچکس در مورد شما حرف نمیزنیم.
درست مثل یک اتفاق بنظر میآید. به نظر میرسد رئیس وقتی با من حرف میزند، در مورد مکالمه ما با هم دیگر کاملاً آگاهی دارد. درمانگر میگوید؛ ما هرگز چنین کاری را با تو نمیکنیم. یادت باشد که ما طرف تو هستیم.
آقای ایکس و همسرش صاحب دو فرزند هستند. در همان جلسه اول از آنها پرسیده شد که آیا برای تربیت فرزندان کنترل خشم دارند یا نه؟ جواب هر دوی آنها منفی است.
آقای ایکس دچار طرحواره بی اعتمادی است اما رابطهای فوقالعاده با فرزندانش دارد. آقای ایکس میگوید؛ این مسئله دیگری است. من کودکی بدی داشتهام، پدرم مرا کتک میزد. با خودم عهد کردم که فرزندانم زندگی بهتری داشته باشند. هرگز دستم را روی فرزندانم بلند نکردهام و نمیکنم.
در حقیقت، آقای ایکس وقتی به فردی بالغ تبدیل شد علی رغم تحمل طرحواره بی اعتمادی ، تنها یکبار خشمگین شده و آن هم ۴ سال پیش وقتی مست کرده بود. و از همان زمان به بعد هم دیگر الکل مصرف نکرده.
فوراً نسبت به احساس آقای ایکس دچار طرحواره بی اعتمادی حس همدردی میتوان کرد. او به شدت تلاش میکند فرد بهتری باشد که کودکیاش از او ساخته است.
مثالی عینی از مراجع خانم درگیر طرحواره بی اعتمادی :
خانمی ۲۹ ساله. او به خاطر طرحواره بی اعتمادی هرگز رابطهی احساسی طولانی مدت را تجربه نکرده است. خانم داستان به خاطر مشکلی که با مردها دارد به درمانگر مراجعه میکند.
او میگوید؛ من این جا هستم چون نگرانم هرگز نتوانم با مردی رابطه احساسی داشته باشم. خیلی بیهدف بودم، اما ۲ سال پیش دست از نوشیدن مشروب برداشتم و از آن زمان دیگر رابطهای نداشتم.
شبی در یک مهمانی بودم و با مردی صحبت میکردم. به نظر مرد خوبی میآمد. کمی بعد احساس کردم بیش از حد دارد به من نزدیک میشود. عصبانی شدم و مهمانی را ترک کردم و از همان زمان بود که تصمیم گرفتم معالجه را شروع کنم.
خانم دچار طرحواره بی اعتمادی به روان روانشناس میگوید؛ از نظر او مردها از او سوء استفاده میکنند. روانشناس میگوید؛ چنین حسی نسبت به مردها از چه زمانی آغاز شد؟
خانم میگوید؛ میدانم از چه زمانی آغاز شد. وقتی ۹ ساله بودم و مادرم با پدر خواندهام ازدواج کرد. در تمام مدت ۳ سالی که با هم ازدواج کرده بودند به من تجاوز میکرد.
خانم که درگیر طرحواره بی اعتمادی ناشی از تجربه تجاوز است شروع به گریه کردن میکند و بعد میگوید متاسفم، معمولا در مورد این مسئله صحبت نمیکنم.
درمانگر میگوید؛ مادرت کجا بود؟ خانم میگوید؛ او آنقدر گیج بوده و مسکن مصرف میکرد که اصلا نمیفهمید چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
خانم داستان که دچار طرحواره بی اعتمادی است میخواهد ازدواج کند و بچه داشته باشد. اما او میترسد نتواند اجازه بدهد مردی به او نزدیک شود و آن را به خواستهاش برساند.
- شاید برایتان مفید باشد: کی به روانشناس مراجعه کنیم ؟ | آشنایی با اختلال جنسی – روانی مازوخیسم و دلایل ابتلا به مازوخیسم | اختلالات روانی
تجربه تجاوز و تاثیر آن بر شکل گیری طرحواره بی اعتمادی :
تجاوز ترکیبی پیچیده از احساساتی چون: درد، تب، خشم و اندوه است. احساساتی که شدید و در شرف قلیان هستند.
وقتی به بیمارانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند بر میخوریم، از احساسات قدرتمندی آگاهی داریم. حتی اگر این افراد با آرامش به درمانگر روجوع کنند باز هم این حس و احساسات را در اتاق حس میکنند.
این احساسات، همچون آبی درون سد در انتظار خروش هستند. ممکن است شخص احساسات ناپایداری داشته باشد. ناگهان غمگین میشود، گریه میکند، یا خشمگین میشود.
چنین احساساتی معمولاً دیگران را غافلگیر میکند. خشم آقای ایکس نسبت به همسرش و گریههای انفجاری خانم داستان مثالهایی از این دست هستند.
گاهی در این مواقع ممکن است فاصله گرفته شود. عاملی که آن را از هم گسیختگی گویند. گویی شخص در مکان دیگری است. همه چیز به نظرش غیر واقعی میآید. از نظر احساسی بی اعتنا است. این عادتی است که به عنوان فرار روانشناختی از تجاوز به او وابسته است.
همسر آقای ایکس میگوید زمانی که آقای ایکس نمیخواهد در مورد موضوعی صحبت کند خیلی سریع همه چیز را تمام میکند. به چشم بهم زدنی همه چیز تمام میشود. گویا اصلا وجود نداشته است.
آقای ایکس میگوید؛ میدانم منظور آن چیست، میدانم این کار را انجام می دهم. واقعا قصد چنین کاری را ندارم، اما این اتفاق رخ میدهد. مثل این است که اصلاً نمیخواهم با چیزی سرو کله بزنم. و تمام احساساتم از بین میرود.
تجربهای که افراد دارای طرحواره بی اعتمادی از روابط دارند بسیار دردناک است. روابط برای طرحواره بی اعتمادی محلی برای آرامش نیست، بلکه آسیب پذیر هم میشوند.
در عوض ارتباطات برای آنها خطرناک و غیرقابل پیشبینی هم میشود. دیگران فرد را میرنجاند. و از او سواستفاده میکنند یا به او خیانت میورزند. شخص با طرحواره بی اعتمادی مجبور است از خود دفاع کند حتی اعتماد به نزدیکترین افراد هم برایشان دشوار است.
تصور میکند دیگران به طور مخفیانه سعی در آسیب رساندن به او دارند، و زمانی که کسی لطفی در حق او میکند ذهن او به دنبال انگیزهای برای این کار میگردد. مردم را دروغگوهایی میداند که سعی دارند از او سواستفاده کنند.
خانم داستان که درگیر طرحواره بی اعتمادی است میگفت؛ معمولا میفهمم مردها به دنبال چی هستند، هر قدر هم که مرد خوبی به نظر برسند. وقتی روان درمانگر از او میپرسد به دنبال چی هستند؟ پاسخ میدهد؛ رابطه جنسی!
بی اعتمادی و تجاوز فرد را به حالت فوقالعاده در میآورد. و شخص با طرحواره بی اعتمادی مدام آماده دفاع و مراقبت از خودش است. تهدید هر لحظه ممکن است بروز کند و او باید زمانی که شخصی قصد آسیب رساندن دارد آماده باشد.
فرد با طرحواره بی اعتمادی منتظر میماند و مراقب خواهد بود. چنین دیدگاهی ممکن است نسبت به تمام دنیا، یا افرادی خاص باشد.
روشی که از آن خاطرات کودکی به یاد میآید بسیار مهم است. ممکن است همه چیز یاد آوری شود و خاطرات، پیش روی فرد با طرحواره بی اعتمادی آشکار شود. ممکن است فرد دارای طرحواره بی اعتمادی خاطراتی روشن از گذشته داشته باشد که حس کند تجاوز دوباره در شرف وقوع است.
خطرناکترین یاد آوری از طریق روابط است که در حال حاضر وجود دارد. فرد با طرحواره بی اعتمادی تجاوز دوران کودکی را تجربه میکند. اضطراب و افسردگی رایج به سراغش میآیند.
ممکن است احساس ناامیدی عمیق نسبت به زندگی پیدا کند. عزت نفس پایین میآید و احساس شکست به آنها دست میدهد.
سرچشمههای طرحواره بی اعتمادی و تجاوز:
میتوان تجربههای تجاوز را در دوران کودکی پیدا کرد. مثل فریب خوردن، تحقیر شدن، یا خیانت.
اگر قرار باشد سرچشمههای طرحواره بی اعتمادی یا همان تله بدگمانی و تجاوز را لیست کنیم باید بگوییم که:
1. شخصی در خانواده فرد که اکنون درگیر طرحواره بی اعتمادی است او را مورد تنبیه قرار میداده.
2. شخصی در خانواده کودک را مورد تجاوز جنسی قرار داده یا به طور مداوم او را برای ارضای جنسی خود لمس کرده.
3. برای به وجود آمدن تله بدگمانی یا همان طرحواره بی اعتمادی یکی از اعضای خانواده مدام کودک را تحقیر میکرده یا مورد تجاوز زبانی قرار میداده.
4. افراد خانواده قابل اعتماد نیستند گویا به اعتماد بنفس فرد با طرحواره بی اعتمادی خیانت شده.
5. از ضعفهای شخصی او سواستفاده کردهاند و شخص دارای طرحواره بی اعتمادی را فریب دادهاند.
6. قولهایی به کودک دادهاند که یا به او عمل نکردهاند یا دروغ گفتهاند.
7. شخصی در خانواده از دیدن رنج کشیدن کودک لذت میبرده است.
8. در دوران کودکی از او درخواست انجام کارهایی میشده که با تهدید، تنبیه و مجازات به همراه بوده.
9. یکی از افراد خانواده مدام به او تذکر میداده که به غریبهها اعتماد نکن.
10. افراد خانواده علیه فرد دارای طرحواره بی اعتمادی بودند.
11. یکی از والدین تمایل فیزیکی به کودک نشان داده که او را معذب و ناراحت کرده است و نهایتا منجر به طرحواره بی اعتمادی شده.
12. افراد خانواده کودک را به نامهایی صدا میزدند که باعث رنجش میشده.
- شاید برایتان مفید باشد: 4 بعد حیاتی فرزند پروری آگاهانه و تفاوش با فرزند پروری سنتی | تأثیر والدین کنترل گر بر روحیه فرزندان
هر نوعی از تجاوز به معنی تخطی از حریم فرد است. حریم فیزیکی، جنسی یا روابط مورد احترام قرار نگرفته است.
خانوادهای که میبایست مراقب و حامی باشند، مشتاقانه به رنجش فرد پرداختهاند و او نیز به عنوان یک کودک، بیدفاع بوده است.
این حقیقت که فرد که اکنون طرحواره بی اعتمادی دارد، اجازه تجاوز داده و به آن واکنش جنسی داشته به هیچ عنوان دلیلی برای احساس گناه نیست همین مسئله که او فقط یک کودک بوده او را میبخشد.
اگر در خانواده افرادی بزرگتر و قویتر وجود دارند و قصد تجاوز دارند کار زیادی از او بر نمیآید. چنین موقعیتی بسیار پیچیده است و انتظار نمیرفته است که شخص بتواند از خودش مراقبت کند.
در تجاوز جنسی، علاوه بر تجاوز جسمی تجاوز روحی هم صورت گرفته است. فارغ از اینکه در آن لحظه چه احساسی به وجود میآید او یک فرد بیگناه بوده است و معصومیت و اعتماد فرد با طرحواره بی اعتمادی در گذشته مورد خیانت واقع شده است.
شباهتهای سه تجاوز فیزیکی، جسمی و زبانی به مراتب مهمتر از تفاوتهای آنهاست. همهی آنها دارای ترکیبی غریب از عشق و نفرت هستند. متجاوز کودک را سرزنش میکند و کودک هم این سرزنش را میپذیرد.
تجاوز احساس شدید شکست و نهایتا طرحواره بی اعتمادی را ایجاد میکند. فرد بیارزش خواهد شد، و هیچ حقی ندارد، و نمیتواند روی پای خود بایستد. چارهای ندارد جز اینکه به فرد مقابل اجازه دهد که از او سواستفاده کند. چنین حسی به فرد دست میدهد که گویا به او تجاوز شده است.
آخرین دفاعی که کودک از خود دارد وابسته به روانشناسی است. زمانی که واقعیت بیش از اندازه وحشتناک است امکان فرار روانشناسی وجود دارد. بسته به شدت تجاوزی که تجربه شده ممکن است بخشهایی از زندگی خود را در حالت از هم گسیخته سپری کرده باشد.
درست در همان زمانی که تجاوز در حال وقوع بود شخص یاد گرفته تا جدا و تنها باشد. به عنوان یک کودک چنین واکنشی یک واکنش انطباقی است. از هم گسیختگی میتواند راهی برای رهایی از نظر احساسی باشد تا موقعیت موجود را حس نکند و تنها از آن عبور کند.
از هم گسیختگی، همچنین فضایی برای جدایی از رخداد ارائه میدهد گویی که این اتفاق ررویدادی جدای از مابقی فرد است، بنابراین ممکن است در موقعیتهای دیگر به شکل عادی با شخص متجاوز رابطه داشته باشد.
در موقعیتهای که تجاوز شدید به نظر میرسد از هم گسیختگی میتواند به شکل گیری چند شخصیت متفاوت و طرحواره بی اعمتادی منتج شود.
یکی از رایجترین ضد حملات برای طرحواره بی اعتمادی یا تله بدگمانی و تجاوز، تجاوز و بدرفتاری با فرد دیگری است. همین عمل است که منجر به تداوم چرخه تجاوز میشود.
یک فردی با طرحواره بی اعمتادی که مورد تجاوز قرار گرفته خود میتواند به یک متجاوز تبدیل شود. اکثر افرادی که به کودکان تجاوز میکنند خود در کودکی مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
بسیاری از قربانیان تجاوز که عملی متجاوزانه ندارند در تصورات خود به تجاوز و آزار دیگران میپردازند. آن رفتاری انتقادی که تله شکست را فعال میکند بر تجاوز زبانی سایه میافکند. جایی که نیتی برای بدخواهی و آزار وجود دارد آن شخص از روی عمد فرد را تخریب و تحقیر میکند.
والدین دیگر آزار بزرگترین شکل دهندهی طرحواره بی اعتمادی در افراد:
کودکی که والدین دگر آزار دارد دچار معضل بزرگی است. به سختی میتوان از این مورد جان سالم و بدون آسیب دیدن به در برد.
والدینی هستند که میتوانند در کمال خونسردی به فرزندان خود آسیب بزنند و طرحواره بی اعتمادی بی شک در کودک آنها شکل خواهد گرفت.
چنین پدرو مادری زمانی خودشان را نشان میدهند که فرزند در پایینترین سطح سنی خودش قرار دارد. به طور مثال: در سنین کمتر از ۵ سالگی.
پدر و مادر هم خیلی نگران نخواهند بود که کودک به کسی چیزی بگوید و دیگران بویی ببرند. اما در همان سن پایههای طرحواره بی اعتمادی برای فرد پایریزی خواهد شد.
نشانههای خطر در روابط:
افرادی که در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته اند مجذوب فرد متجاوز میشوند یا شرکایی را انتخاب میکنند که مناسب نیستند.
۱. رفتار انفجاری مانند خشم دارد که طرف مقابل را میترساند.
۲. وقتی بیش از حد الکل یا مواد مصرف کنند، کنترل خود را از دست میدهند.
۳. دیگران را تحقیر میکنند.
۴. همواره اطرافیان را تخریب میکنند و آنها را مورد انتقاد قرار میدهد.
۵. برای نیازهای دیگران احترام قائل نیستند.
۶. برای دستیابی به اهداف و خواستههایشان به هر وسیلهای متوسل میشوند حتی دروغ گفتن و سواستفاده.
۷. در امور به نوعی کلاه برداری محسوب میشود.
۸. معمولا فردی دگر آزار میشوند و از دیدن رنج دیگران لذت میبرند.
۹. وقتی کاری میخواهد صورت نگیرد شروع به تهدید یا کتک زدن میکند.
۱۰. فرد مقابل را مجبور به رابطه جنسی میکند حتی اگر این رابطه را نخواهد.
۱۱. از ضعفهای دیگران به نفع خود سواستفاده میکند.
۱۲. به فرد مقابلش خیانت میکند. یعنی مخفیانه فرد دیگری را دوست دارد.
۱۳. اصلا قابل اعتماد نیستند و از سخاوت دیگران سواستفاده میکنند.
یکی از حقایق این است که ما الگوهای غلط گذشته را تکرار و تکرار میکنیم. پدیده ای که فروید آن را جبر تکرار مینامد.
کودکی که مورد تجاوز قرار گرفته در بزرگسالی وارد رابطه متجاوزانه میشود:
ممکن است فرد خودش را مجذوب تجاوز ببیند. این مسئله یکی از مخربترین مسائل تجاوز در دوران کودکی است. این تجاوز در بزرگسالی شخص را تبدیل به فردی میکند که تمایل به روابط متجاوزانه دارد. بنابراین نمیشود از آن فرار کند مگر اینکه روان درمانی صورت گرفته باشد.
فهرستی از نشانههای طرحواره بی اعتمادی :
1. حتی زمانی که دلیل موجهی وجود ندارد باز هم اغلب موارد احساس میشود دیگران از شخص سواستفاده میکنند.
2. از آنجایی که از دیگران میترسد یا احساس میکند که لیاقتش این است به دیگران اجازه میدهد تا با او بدرفتاری کنند.
3. به سرعت به دیگران حمله میکند و مدام احساس میکند دیگران قصد ضربه زدن و آسیب رساندن دارند.
4. از رابطه جنسی لذت نمیبرد و برایش حس اجبار دارد.
5. از افشای اطلاعات شخصی امتناع میکند. چرا که گمان میکند دیگران از آنها علیهاش استفاده میکنند.
6. از نشان دادن ضعیفهایشان امتناع میکنند.
7. در جمع احساس اضطراب میکند. چرا که نگران است او را به تمسخر بگیرند.
8. به خاطر ترسی که از مردم دارد به راحتی در برابر آنها تسلیم میشود.
9. احساس میکنند دیگران از رنج کشیدن آنها لذت میبرند.
10. در وجودش یک حس دگر آزار وجود دارد. حتی اگر آن را بروز ندهد.
11. به دیگران اجازه میدهد از او سواستفاده کنند چرا که معتقد است از تنها بودن بهتر است.
12. اعتقاد دارند به مردها و یا زنها نمیشود اعتماد کرد.
13. بخش عمدهای از کودکی را به خاطر نمیآورد.
14. وقتی از کسی میترسد کاملا کر و کور میشود و به گونهای رفتار میکند که گویی در آن جا نیست.
15. حتی زمانی که شاهدی برای این مبنا ندارد باز هم احساس میکند که دیگران قصد و نیت بدی دارند.
16. اغلب تصوراتی دارند که از آنها خود آزاری و دگر آزاری به ویژه در روابط جنسی لذت میبرند.
17. به دلیل بی اعتمادی نسبت به مردان و زنان از نزدیک شدن به آنها اجتناب میکند.
18. بدون آنکه دلیل آن را بدانند از نزدیک شدن به مردان و زنان میترسند.
19. گاهی فرد ظالم و متجاوز از افراد نزدیک اطرافشان است.
20. در ارتباطات با دیگران احساس درماندگی میکنند.
گمانه زنی در عین موقعیت سازی فرد درگیر طرحواره بی اعتمادی :
بسته به میزان گستردگی تجاوز، دیدگاه کلی فرد با طرحواره بی اعتمادی به دنیا میتواند بر این اساس باشد که افراد قابل اعتماد نیستند و احساس میکنند هدف دیگران آسیب رساندن به او و لذت بردن از رنجهای اوست.
احساس فردی با طرحواره بی اعتمادی در زمانی که فرد به او نزدیک میشود صدمه به رابطه اوست. همچنین ممکن است دست به کارهایی بزند که شریک خوب با رفتاری خوب را تشویق میکند با او بدرفتاری کند.
فرد با طرحواره بی اعتمادی چنین کاری را از طریق پایین آوردن ارزش خود انجام میدهد. هر کاری که میخواهد انجام میدهد. خودش را در اولویت قرار نمیدهد و یا به فرد مقابل اجازه میدهد از او سواستفاده کند.
با استفاده از این روشها فرد با طرحواره بی اعتمادی به طور ضمنی پیامی صادر میکند که ارزش خوش رفتاری را ندارد.
مقابله با طرحواره بی اعتمادی :
گاهی ممکن است عملکرد فرد با طرحواره بی اعتمادی متفاوت باشد و درگیر پرخاش شود. این مثالی از اتخاذ و روش ضد حمله زدن برای مقابله با تله یا طرحواره بی اعتمادی موجود در زندگی است. از آن جا که از طرف مقابل انتظار حمله دارد اطمینان حاصل میکند که حمله اول از سوی خودش باشد.
زمانی میگذرد و متوجه نمیشود که تنها کسی که در حال حمله کردن است خود شخص است. گاهی فرد دارای طرحواره بی اعتمادی که حالت مهاجم را دارد طرف مقابل هم جبران میکند و از رفتارهای تهاجمی برای مقابله با او استفاده میکنند و او هم رفتار تهاجمی به خودش میگیرد.
به شکل متناقض این خشونتهای انفجاری دقیقاً همان موقعیتی را به وجود میآورد که فرد با طرحواره بی اعتمادی از آن واهمه دارد یا به آرامی شخص مقابل را دور میکند. به خاطر رفتاری که دیگران با فرد دارای طرحواره بی اعتمادب داشتهاند سعی میکند در روابط سالم هم خشم داشته باشد.
خشم به صورت ویرانگر خودش را در فرد با طرحواره بی اعتمادی نشان میدهد. همچنین ممکن است نسبت به افرادی که دوستشان دارد به فردی متجاوز و ظالم تبدیل شود.
این اولین مسئلهای است که باید متوقف شود. خشم به همان اندازه که دیگران را مورد آسیب قرار میدهد به خود شخص هم صدمه میزند. برای فردی که دچار طرحواره بی اعتمادی است، بهترین راه قرار گرفتن در معرض کمک حرفهای روانشناسی و یک مشاور حاذق به طرحواره هاست.
انگیزه مانند آتشی است در درون خود فرد
اگر فرد دیگری بخواهد این آتش را درون شما روشن کند
شانس کمی برای شعلهور کردن آن خواهد داشت.
به خواندن ادامه دهید:
انواع طرحواره های ناسازگار 18 گانه یانگ و طرحواره درمانی
15 راه کنترل حسادت زنانه و جلوگیری از آسیب های آن در رابطه
آشنایی با اختلال جنسی – روانی مازوخیسم و دلایل ابتلا به مازوخیسم
تأثیر والدین کنترل گر بر روحیه فرزندان
چگونه خاطرات تلخ گذشته را فراموش کنیم؟
تخلیه ذهن از افکار منفی با رهایی از فکر و خیال زیاد از حد