تیپ شخصیتی و رابطه مستقیم آن با موفقیت شغلی

  1. خانه
  2. مقالات روانشناسي
  3. تیپ شخصیتی و رابطه مستقیم آن با موفقیت شغلی

تیپ شخصیتی و رابطه مستقیم آن با موفقیت مالی

 دو آفت موفقیت و  رشد

سنگ نوشته ای مربوط به 2000 سال پیش که در آن راجع به دو نکته خیلی مهم صحبت کرده است.
“دو چیزی که بیشتر از هر چیزی به رشد انسان آسیب می زند؛ یکی حواس پرتی و دیگری تنبلی ذهنی است”.
این حرف ها را امروز که وسایل ارتباط جمعی آنقدر گسترش پیدا کرده نمی زنند، بلکه 2000 سال پیش و روی سنگ نوشته های باستانی نوشته شده است.
می توان گفت تمام متد های دینی و عرفانی آمده اند که حریف این دو نکته شوند.
مهم ترین چیزی که بودا را بودا کرد، تمرکز بر روی همین دو صفت بود. او روی روش های تمرکز و پیوستگی کار کرد.
تمرکز یعنی اینکه وقتی شروع به کاری میکنید تا زمانی که آن کار تمام می شود سر همان کار باشید و از شاخه ای  به شاخه ای دیگر نپرید.
هر انسانی بتواند این دو(تمرکز و پیوستگی) را کنترل کند تبدیل به یک ابر انسان می شود،تبدیل به کسی که در تراز بالای انسانی قرار می گیرد. حال این دو چیستند ؟
حواس پرتی: 
حواس پرتی یعنی وقتی در حال انجام کاری هستی بلند شوی و کار دیگری را انجام دهی و این برای هر کسی در هر رده ذهنی بی نهایت مدل و وجه دارد.
تنبلی ذهنی:
تنبلی ذهنی هم یعنی تمرکز نداشتن روی کاری که در حال حاضر انجام دادنش هستید.

علاقه مندی و دوست داشتن شغل

اولین موضوعی که در موفقیت مالی مطرح می باشد این است که ، چرا دوست داشتن شغل مهم است ؟
وقتی میگوییم باید شغلت را دوست داشته باشی، شهرت و کشورت را دوست داشته باشی، بخاطر این است که بتوانی این دو کار را انجام بدهی، یعنی بخاطر دوست داشتن بتوانی به ان متعهد باشی و بر روی آن متمرکز شوی .
اگر دارید رشته ای میخوانید،یا شغلی را انجام میدهید،باید روی آن تمرکز داشته باشی و بتوانی یک سال ، دو سال روی آن کار کنی و جلو پیش ببرید.
پس این دو می شوند دو ویژگی اصلی که تمام آدمها را یک پله، نه چند پله بالا تر از تراز انسان های معمولی قرار می دهند.
وقتی شغلی را دوست دارید می توانید از لحاظ روانی مدت ها روی آن کار کنید.مثل من که روانشناسی و خودشناسی را دوست داشتم و توانستم 20 سال روی آن متعهدانه کار کنم و از حوزه آن خارج نشوم.
این باعث می شود که شما یک عمقی پیدا کنید، که این عمق به مرور از شما یک کهربا و هسته ای می سازد، که این هسته می تواندخیلی خوب جذب کند و  کار کند.

دوست داشتن شغل یعنی چه؟

دوست داشتن یک شغل یعنی اینکه:
  •  هم محیط کار را دوست داشته باشید.
  • هم افراد همکار را دوست داشته باشید.
  • و هم نوع موضوع کار و فعالیت را دوست داشته باشید.
  • حتی رشدی که در آن میکنید را هم دوست داشته باشید.
پس دوست داشتن شامل این چند چیز شد؛ محیطتان – نوع روابط تان – نوع ارتقاء .
اینها برای من جذاب بود و من روی این کار ماندم، اما نمیدانم آیا سال های آینده هم می مانم یا خیر؟ اما من الان این کار را دوست دارم و سر آن می مانم.
پس وقتی ما به دوست داشتن اشاره میکنیم موضوع همین است .

چگونه بفهمیم شغلی را دوست داریم ؟

بعضی از شما مسیر تحصیلی، شغلی و… خود را که به تیپ روانی و شخصیتی تان می خورد بر اساس اتفاق پیدا میکنید یا بر اساس چیزهایی که نمی خواهید.
لازم بذکر است در مقاله تیپ شناسی شخصیتی جان هالند به طور مفصل در خصوص تیپ روانی و شخصیتی و انواع آن صحبت کردیم.
مثلا فرض کنید شما در شغل های مختلفی هستید و آنها را دوست ندارید و کنار می گذارید و دست تان خالی می شود.
ولی به تلاش خود ادامه می دهید و با نگاه به اطراف شغل موردنظر خود را پیدا می کنید و بعد از انجام و مطمئن شدن روی آن متمرکز می شوید، مثلا من خودم شغل های مختلفی را امتحان کردم تا رسیدم به شغل مورد علاقه ام.

خستگی یا بی علاقگی؟

اما همین کلمه ساده دوست داشتن چیزهایی دارد که متفاوت است.
اگر من تا سن مثلا 30 یا 40 کاری را کردم که دوست نداشتم و تمام ریشه عمل من ترس بوده است یعنی من شغلی را انتخاب کردم از ترس بی پولی و بی شغلی و بی محیط بودن.
اگر تمام ریشه های انتخاب های من ترس بوده احتمال اینکه من از شغلم ناراضی باشم، هست.
ولی معنی اش این نیست که شغل من شغل دوست نداشتی است، به این موضوع حتما دقت کنید.
مواقعی است که من به علت ترس هایم در شغلم اضافه بارهایی داشتم.که همان اضافه بارها مرا خسته میکند و میگویم که شغلم را دوست ندارم.
و گرنه، اگر من همان شغل را بدون اضافه بارها بررسی کنم، می فهمم که آنرا دوست دارم و فقط اضافه بارها مرا خسته میکند.
یک مثال خود شخص من است که جایی فهمیدم من به قسمت آموزشی علاقه دارم نه موارد اجرایی را، پس آن بخش را به افراد علاقه مند سپردم و خودم به بخش مورد علاقه ام پرداختم.
پس این معنی اش این نیست که هر کسی کاری را دوست ندارد فوری رهایش کند، زیرا این راحت ترین کار است و سریع سراغ راحت ترین کار نروید.
با خود فکر کنید آیا واقعا به آن شغل علاقه ندارید یا مسائل دیگری است؟
حال بعد از اینکه در خصوص علاقه مندی یا دوست داشتن و خستگی یا بی علاقگی به شغل صحبت کردیم، می خواهیم به این موضوع شیرین بپردازیم.

چگونه درآمدمان را افزایش دهیم ؟


اگر درآمد شغل تان را دوست ندارید،بررسی کنید که آیا کاری انجام می دهید که درآمد زایی شغلتان بهتر شود یا اصلا مسیرش را بلد نیستید ؟اگر بلد نیستید باید کتاب بخوانید و آموزش ببینید.
من هم کتاب های فراوانی خواندم،هر کتابی که به من توصیه شده بود را سریع خریدم.
(اگر به توصیه افراد با سابقه گوش می کنید و آنها اشاره ای می کنند سریع به سمت اشاره بروید و اگر نمیتوانید این کار را انجام دهید اصلا نباید وارد این مسیر بشوید چون وقتی کسی که سالها تجربه دارد توصیه ای میکند در واقع به تعداد سال تجربه او در وقت شما صرفه جویی میشود).
پس باید برای درآمد زایی بیشتر در شغل تان کتابهایی مثل چگونه درآمد خود را افزایش دهید و چگونه فروش خود را افزایش دهید بخوانید.
بعد یادتان باشد که قرار نیست یک کتاب 300 صفحه ای 300 راه حل مختلف به شما بدهد. گاهی اوقات 2 روش به شما میدهد که همان دو روش 10 درصد شما را رشد می دهد.
و به مرور زمان این نکته ها آجرهایی می شوند و به شما ارتفاعی میدهد تا بتوانید از ارتفاعی بالاتر، دنیا را ببنید. پس باید کتاب بخوانید و آموزش ببینید.

فراز و نشیب های شغل جدید

اگر شما یک شغلی دارید و می خواهید در خصوص آن شغل آموزش بینید، معنی اش این نیست وقتی سرکار مورد علاقه تان می روید از فردایش از آن لذت می برید.
وقتی شما سرکاری هستید، در هر حال روی آن تسلطی دارید و می دانید که باید چه کار بکنید. اما وقتی کار خود را شروع می کنید، مشکل این است که نمی دانید دقیقا باید چه کاری انجام بدهید؟ که این خودش رنج کمی نیست.
حتی وقتی شما در کار فعلی تان هستید،درجه و رتبه ای دارید که افراد مختلف به خاطر در جه تان شما را تحویل می‌گیرند و وقتی شما شغلتان را تغییر می دهید حتی همان آدم های قبلی شاید دیگه شما را به سادگی تحویل نگیرند.
چون نوع رابطه عوض شده است و همه چی با آن تغییر می کند پس شما یک جهنم به تاخیر افتاده دارید که در زمان شروع کار جدید باید آن را طی کنید و بدانید که دیگر کسی نیست که به شما بگوید چه کاری باید انجام بدهید.
شما باید طاقت روبرویی با ابهام را داشته باشید، که یکی از سخت ترین کار ها در تغییر طاقت روبرویی با ابهام است. که عموم مردم ندارند و ترجیح می‌دهند که از جاده های شناخته شده بروند.
روبرویی با ابهام یعنی “به خود خود خود اعتماد کردن”. 
چون قبلاً هم مسئولیت شکست بر گردن رئیس بود و هم همیشه او بود که میگفت چه کاری را باید انجام دهید.
وقتی شما تصمیم گیرنده می شوید همه مسئولیت ها بر عهده شماست و این انرژی روانی بسیار بالایی می خواهد. باید بپذیریم که در جاده‌ای پر نوسان می‌افتید.
شما قبلا در مسیر صاف بوده اید اما حال با فراز و نشیب‌های زیادی روبرو می‌شوید و تمام اینها طاقت می خواهد و کسی طاقت دارد که بگوید من در چند قدمی خود رشد می بینم و این هزینه را برایش می دهم.

بسیار ساده و بسیار سخت

هر چه سن بالاتر می‌رود این تصمیم بسیار ساده تر و سخت تر می شود بسیار ساده تر برای این که می فهمید که مسیری که تا الان می رفتید به درد شما نمی‌خورد و بسیار سخت تر،به خاطر اینکه برای تغییر باید یکسری چیز هایی که تا الان داشتید را از دست بدهید.این مسیر، این دو را با هم دارد. 
حتی برای من هم پیش آمده، من وجهه ، شخصیت و جایگاهی دارم و وقتی می‌خواهم آن را تغییر بدهم با خود می گویم؛ نکند که نشود، اما می پذیرم و تغییر می دهم و به خودم می گویم که در جاده پر نوسان خودم را کنترل می‌کنم.
اگر نیاز باشد ترمز میزنم و دنده عقب میگیرم، اما گاهی ممکن است وقتی در جاده پر دست انداز می افتم و تعادل را از دست می دهم بترسم.
بنابراین وقتی رشد می کنم ممکن است فکر کنم که دارم از کادر خارج میشوم و برمیگردم سرجای اولم.
ولی بدانید این مشکلات برای همه هست همه انسان ها به ازای هر جراتی که به خرج می‌دهند یک دامنه ترس دارند و قشنگی ماجرا شهامت نبرد با همین ترس است.

آیا رشد مالی فقط با مستقل کار کردن اتفاق می افتد؟

وقتی می خواهیم به رشد مالی برسیم معنی اش این نیست که حتما باید تنها کار کنیم.
من خودم این کار را بارها انجام داده ام ،برای شرکتی بازاریابی می کردم حتی ۶ ماه هم درآمد نداشتم اما با پافشاری توانستنم آن را به نتیجه برسانم و فهمیدم که می توانم به خودم اعتماد کنم.
رابرت کیوساکی خیلی قشنگ می‌گوید که :“به جای اینکه زمان بفروشی توان بفروش، نگویید ساعتی فلان قدر حقوق می‌گیرم، توانایی خود را بفروشید “.
می‌توانید با کسی که سیستم بزرگتری دارد کار کنید و زودتر به درآمد برسید تا اینکه خودتان بخواهید دفتر بزنید و … . 
اگر بخواهیم مدرن فکر کنیم بهتر است برویم در سیستم بزرگتر که جا افتاده تر است و چیزی به سیستم اضافه کنید و با آن اضافه کردن درآمد کسب کنید و این راه درست و عقلانی است و لزومی به شروع از صفر نیست.
پس بهتر است هر کدام از شماها به سراغ مجموعه بزرگتری که دوست دارید بروید و با او کار کنید و حتماً به دنبال ایده باشید. 
نباید بگویید که من می خواهم با شما کار کنم چون آن فرد هیچ زمان،وقت نمی گذارد تا اتصال شما و خود را پیدا کند، زیرا برای او صرفی ندارد ولی برای شما صرف دارد که به آن کار فکر کنید و بگویید مثلاً فلان قسمت را برای شما راه می‌اندازم و فلان کار را برای پیشرفت در دستگاه شما انجام می دهم و پیشنهادش را بدهید.

همه نمی توانند پیشنهاد دهند

شاید ساده به نظر برسد اما یکی از سخت‌ترین کارها پیشنهاد دادن است، زیرا خیلی هایمان ترس از نه شنیدن داریم. این هم یکی دیگر از طاقت های لازم است. 
پس باید طاقت نه شنیدن داشته باشید تا بتوانید پیشنهاد بدهید و روی پیشنهادتان سماجت کنید و ابعادی که طرف مقابل متوجه آن نمی شود را برایش روشن کنید و هر اتفاق ناگواری را به یک فرصت ویژه تبدیل کنید.

تیپ شخصیتی و رابطه مستقیم آن با رشد

یک چیز دیگه تیپ شخصیتی است. من آدم شهودی و thinker یعنی فکرکننده ای هستم و پرونده‌های باز زیادی در ذهنم دارم.
وقتی که من خود را می‌شناسم و می دانم که من انسانی با چشم انداز سازنده هستم و می‌توانم چشم‌انداز توسعه ایجاد کنم.
اما به فردی در  کنار خودم نیاز دارم که وقتی من توسعه را رسم کردم آن را معمار گونه درست کند و بسازد.چون اگر فقط دست من باشد همه چیز در حد نقشه باقی می‌ماند.
من می دانم که قدرتم یک چیزهایی است و نقطه ضعفم چیزهای دیگری پس دیگر نمی نشینم سر نقطه ضعفم و خودم را عذاب نمی دهم و تلاش بیهوده نمی کنم.
من ترجیح می‌دهم که بخش ضعیفم را با نیروی مکملی که بتواند من را کامل کند جبران کنم.
یعنی با توجه به شناختی که از خودم دارم من باید چشم انداز رسم کنم، کسی بسازد و کسی دیگر دکورش کند که میشود گرافیست.
یعنی من می‌گویم اگر در چه موضوعی کار کنیم خوب است و آنها هم جستجو می کنند و مطالب و مثال ها را درست می کنند.

خودشناسی

شما هم باید از هرگونه تست خودشناسی استقبال کنید زیرا هر کدام می‌تواند پیشنهادی به شما بدهد و هر کدام از آنها می تواند بعدی را برای شما روشن کند که هرگونه اشارتش می تواند یک انقلاب بزرگ در شما ایجاد کند.
شما می توانید با مراجعه به روانشناس یا مشاور حاذق و متخصص با انجام تست های شخصیت شناسی و دریافت مشاوره بر اساس نتایج تست از تیپ شخصیتی خود و اطرافیانتان آگاه شوید.
این شناخت می تواند مسیر مناسب و همراه با موفقیتی را برای  زندگی خود و دیگران ترسیم نماید.
من اگر بگویم به شخصه هر چه که در زندگیم پیدا کردم از خودشناسی پیدا کردم کم گفتم. حتی خودشناسی میکردم که کدام تیپ سرمایه‌گذاری به درد من می‌خورد.
کتاب 8 اصل ورود به باشگاه میلیاردرها به من کمک کرد که اشتباه های رایج تیپ شخصیتی ام مشخص بشود و فهمیدم که به خاطر دو اشتباه بیش از ۵0 میلیون تومان به خودم آسیب زدم.
وقتی کتاب را خواندم فهمیدم چه چیزهایی باگ های من هستند و نباید که تکرارشان کنم تا این اشتباهات برای من تکرار نشود.
البته نباید این جور بشود که با دو کتاب خواندن فکر کنید که مسلط به خودشناسی شدید و بهتر است کنار بگذارید باید با سرعت و پرقدرت بخوانید.

همه مانند هم نیستند

وقتی به ما می‌گویند که کارآفرینان باید همیشه پیگیر باشند و فلان کار را بکنند، شاید برای تیپ شخصیتی شما این صدق نمی کند.
برای تیپ شما نوع دیگری از پیگیری صدق می کند، پس من باید تیپ شخصیتی ام را بدانم تا بفهمم که مدل موفقیت من چه شکلی است؟
تیپ شخصیتی شما دامنه ای به شما می دهد که در آن دامنه شروع کنید به تمرکز کردن و کار کردن.
پس در نهایت من باید تیپ شخصیتم را بشناسم و بر اساس تیپ شخصیتی ام نقاط قوت،نقصانم را بشناسم، سایه ها را درک کنم و عقده هایم را هم بفهمم تا سرانجام بتوانم در مسیر شغلی خود موفق شوم.

افکار منفی  = ترمز انسان

پول در روان بعضی از ماها با فساد همراه است، در افکار برخی از ما تمام آدم های پول دار بچه های فاسد دارند، آدم پولدار آخرش خوشبخت نمی شود.فلانی که پول دار بود خیلی بی شعور بود و … . 
این افکار نمی‌گذارد شما به هدف برسید. مثل یک ترمز ناخودآگاه شما را به عقب می کشد. ثروت بیرونی معلول ثروت درونی است، تا زمانی که این ذهن نابارور است این زندگی نمیتواند بارور باشد.
پس همه اعتماد به نفس ها لازم نیست به یک شکلی باشد، همه آدم ها نباید یه شکل باشند، همه آدم ها نمی توانند به یک شکل موفقیت مالی دست پیدا کنند.
اگر کسی خواست موفقیت مالی به دست بیاورد، باید اول ذهنش را برای آن آماده کند و با افراد مختلف، کتاب ، آموزش و زندگی نامه های افراد موفق زندگی کند، تا در نهایت تغییری در خود ایجاد بشود.

این ها زرنگی نیست و این باخت است

در یکی از سمینار ها فردی به سمت من آمد و شروع به گریه کرد و گفت زمانی که راجع به باور ها و عقده ها صحبت میکردید چیزی در من منفجر شد و دیگر توان ادامه نداشتم.
و آن این بود که زمانی که شما درباره عدم رشد اقتصادی صحبت می‌کردید،به یاد این افتادم که پدرم همیشه بهم میگفت خر مردم را یک وری سوار شو و به کارفرما سواری نده.
طوری کار کن که فکر نکد توانسته ازت سوء استفاده بکند و بیشتر از حقوق دریافتی ات کار نکن، ولی حالا میفهمم که من چقدر در این سالها به خودم خیانت کردم.
کارفرمایم زندگیش پیش رفت ولی این زندگی من بود که عقب ماند. این نظر پدرم به سادگی من را بدبخت کرد.
اصلا مهم نیست که چه درآمدی به شما می‌دهند،کاری را که انجام می‌دهید با تمام قوا انجام بدهید.
اگر رئیس شما متوجه نشود، فرد دیگری متوجه می‌شود و شما را به کار می برد و وارد فرصت‌های بیشتری می‌کند.
اما اگر فکر کنیم که زرنگی این است که دیرتر به کار بروی یا زودتر برگردی این ها زرنگی نیست و این باخت است.

آیا باید سریع ثروتمند شویم؟

من متنی امروز خواندم که روزی از بافل می پرسند: ( تو مدل ثروت داری و آدم ها هم میتوانند از تو یاد بگیرند، چرا پس نمی آیند؟ بافل گفت: علتش این است که مردم می خواهند به سرعت ثروتمند شوند، ولی من میگویم که باید آرام باشد)
شما حتی اگر سریع هم پیش بروید و ثروتمند شوید به سادگی از شما کلاهبرداری می شود. پس دنبال یک راه آرام و ساده باشید.
پس کتابهایی که معرفی کردم حتما بخوانید و تهیه کنید اینها اصلا هزینه نیست و همه شان سرمایه گذاری هستند و یکبار خواندن هم کافی نیست و سعی کنید که مرتبط با آنها مراجعه کنید.
همانطور که در بالا گفتیم باید تلاش کنید تیپ شخصیتی خود را بشناسید تا بتوانید بر اساس آن نقشه زندگی شخصی و کاری خود را ترسیم نمایید.
برای شناخت تیپ شخصیتی نیاز به متخصص روانشناس و مشاور دارید تا با مشاوره و راهنمایی های دقیقی که دریافت می کنید ،شما را در رسیدن به موفقیت یاری رساند.
راه های ارتباطی با دکتر زهره واثقی
5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
دکتر زهره واثقی، مشاور و روانشناس خانواده و زوج درمانگر، متخصص در زمینه مشاوره پیش از ازدواج، اختلافات زناشویی،اضطراب، مشاوره تربیت کودک،اختلالات یادگیری کودک و آموزش مهارت های زندگی هستند و با توجه به سوابق زیادی که در زمینه های مختلف درمان گری دارند می توانند بهترین راهکارها و راه حل ها را برای شما ارائه دهند.دکتر زهره واثقی یکی از بهترین روانشناسان در شمال تهران هستند.
روانشناس خانم دکتر زهره واثقی
مقالات منتشر شده:

آخرین نوشته‌ها

تماس با ما

02166703576 - 02122214949
راه های ارتباطی با دکتر زهره واثقی
دسترسی سریع به مقالات
فهرست
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x