شاید همسر شما به شما شک دارد، شاید شما به او سوء ظن دارید. خب، اگر او به ما شک دارد باید چکار کنیم؟ 3 تا کار باید انجام شود:
1- گزارش دهی کنید
2- در معرض دید او قرار بگیرید
3- اعتماد سازی کنید
چگونه شک سوء ظن را از خود دور کنیم؟

شک  دارم

سلام مهربان، می خواهیم در مورد شک و سوظن با هم صحبت کنیم. اگر همسرمان به ما شک دارد باید چکار کنیم؟ 3 تا کار باید انجام شود:
1- گزارش دهی کنید
2- در معرض دید او قرار بگیرید
3- اعتماد سازی کنید
گزارش دهی یعنی چه؟
آقای محترم، بگویید: دارم به خانه ی دوستم می روم. خانم محترم، بگویید: قصد رفتن به آرایشگاه را دارم. بگویید: فلان ساعت باید آنجا باشم، فلان ساعت باید برگردم.
در معرض دید قرار گرفتن به چه صورت است؟
یعنی اینکه چیزی برای پنهان کردن وجود نداشته باشد. این شماره تلفن دوستم هست، این شماره تلفن آرایشگاه است. اگر کاری داشتید، با بنده تماس بگیرید، به آرایشگاه زنگ بزنید، به خانه دوستم زنگ بزنید. اگر کاری داشتم از آنجا با شما تماس خواهم گرفت نه با تلفن همراهم.
اعتماد سازی کنید
دوست من: گزارش بدهید، در معرض دید قرار بگیرید، بگویید: با هم برویم، بگویید: شما هم بیایید، شما ببرید، شما بیاورید و اعتماد سازی کنید.
پسورد را از گوشی خود بردارید، اگر گوشی تان زنگ خورد، بگویید: دستتان بند است، ممکن است جواب بدهید؟
اگر صدایی آمد که نشان می دهد پیامکی برایتان رسیده است، بگویید: کار دارم، می شود نگاه کنید کی پیام فرستاده است؟
این به معنای اعتماد سازی کردن است. در هر گروهی، در هر کانالی در فضای مجازی عضو نشوید، هر پستی را لایک نکنید.
دوست من: اگر به تو شک دارند، باید حساسیت زدایی کنید نه حساسیت زایی. ولی  برعکس ما حساسیت ایجاد می کنیم.
آقا کلی تیپ زده، خانم کلی آرایش کرده، کلی به خودشان رسیدند و حالا از خانه بیرون می رود. 
همسرش می گوید: کجا می روید؟ چکار دارید؟ می خواهم تنها باشم. خب بنده هم با شما می آیم. حوصله شما را ندارم. آخه تیپ زدید تا بروید و تنها باشید؟ تیپ زدید کجا می روید؟ به جلسه می روم. مگر برای جلسه کسی همچین شکل و شمایلی از خودش درست می کند؟ 
پس یادتان باشد گزارش دهی، اعتماد سازی، در معرض دید قرار گرفتن، مسبب می شود که حساسیت ها آرام آرام کم رنگ شود و شک و سوءظنی که نسبت به شما دارند، از بین برود. 

حالا باید چکار کرد؟

خب، اگر شما به همسرتان شک دارید، خانم محترم، آقای محترم، حالا باید چکار کرد؟ متاسفانه بعضی ها پیشنهاد های عجیب و غریب می دهند.
می گویند: همسرتان را تهدید کنید و بگویید: آبرویت را جلو فامیل و خانواده ات می برم. بگویید: حیثیت جلو دوستان و همکارانتان برایتان نمی گذارم. 
بعضی ها می گویند: او را تعقیب کنید، آن خانم و یا آقا را گیر بیاورید، او را تهدید کنید، با او برخورد تند و تیز کنید، بگویید: از شما شکایت می کنم، دادگاهی تان می کنم. 
بعضی ها می گویند: داخل ماشین، در محل کار او میکروفون، دوربین بگذارید، طلاق بگیرید. 
خیانت کرده؟ شما هم به او خیانت کنید یا تحمل کنید، هیچ کاری نکنید. و متاسفم از این پیشنهادهای غلطی که افراد نابخرد و ناآگاه می دهند. 
یک خانمی به من گفتند: با یک نفر صحبت کردم، گفت: بنده دوستی را دارم که می تواند در دریچه ی کانال کولر ماشین همسرتان دوربین و میکروفون کار بگذارد، با یک حافظه ای که بلند مدت ضبط می کند.
شما هفته ای یک بار می توانید بروید و کانال کولر را در بیاورید و حافظه را در کامپیوتر بگذارید، فیلم و صداها را چک کنید، ببینید آیا به شما خیانت می شود یا خیر؟ 
گفتم: خب، گفت: بعد از یک هفته کانال کولر را باز کردم، دیدم اثری از دوربین و میکروفون نیست. و الان نزد شما آمدم تا ببینم چکار باید بکنم؟

نتیجه رفتارهای غلط:

دوست من: این رفتارهای غلط، این پیشنهادهای عجیب و غریب چیه؟ قبل از این که راهکار بدهم، بزارید دو سوال از شما بپرسم، می خواهم ببینم با شک و سوظن چه چیزی به دست آوردید؟ و چه چیزی را از دست دادید؟ 
چی به دست آوردید، جز اینکه تنها شدید؟ جز اینکه اشتیاقتان برای زندگی روز به روز کمتر شده؟ جز اینکه شما از او ایراد گرفتید و به او گیر دادید؟ و او هم به نوعی دیگر از شما ایراد گرفته و گیر داده؟ 
جز اینکه زندگی تان شده پر از دعوا، تنش، افسردگی، عصبانیت، خشم و …. . چیز دیگر هم به دست آوردید؟ 
چی را از دست دادید؟ فرصت برای یک زندگی مشترک خوب، فرصت برای یک زندگی عاشقانه، و مهم ترین چیزهایی را که از دست دادید، خودتان و شریک زندگی تان است.

عینک تان را عوض کنید

دوست من، بگذارید ببینیم با هر بار بدبینی و شک و سوظنی که نسبت به همسرتان دارید چه اتفاقی می افتد؟ هر شک، هر بدبینی، یک عینک است که شما به چشمتان می زنید. 
شک بعدی، سوءظن بعدی، عینک بعدی، عینک بعدی، عینک بعدی. آیا انتظار دارید دنیای زندگی مشترک تان را با این عینک ها زیبا ببینید؟ 
اگر می خواهید زندگی مشترک تان خوب شود، وقتی شک و سوظن سراغتان آمده است، یادتان باشد که این عینک ها را نباید به چشمتان بزنید، چرا؟ چون تصویر زشتی از زندگی مشترکتان برایتان درست می کنند. 
پس باید چکار کنیم؟ دوست من، شما با شکاک بودن، زندگی تان را حفظ نکردید، خودتان هم یک عامل برای نابودی آن بودید. 
حالا خوب به حرف هایم توجه کرده و درست عمل کنید. تا بتوانید زندگی مشترک تان را نجات دهید. 
تا حالا در مسابقه دو شرکت کردید؟ اگر شرکت هم نکرده باشید، حداقل یک مسابقه دو را در تلویزیون مشاهده کردید. وقتی که دونده در حال دویدن است، به نظر شما چقدر عاقلانه است که مدام برگردد و پشت سرش را نگاه کند و ببیند رقبایش در چه وضعیتی هستند؟
کاملا غیر منطقی است. چرا؟ چون هر بار که به عقب بر می گردید، خواه، ناخواه سرعتش کمتر می شود، سرعت رقیبش بیشتر نمی شود اما، کم شدن سرعت شما فرصتی به او می دهد برای اینکه از شما سبقت بگیرد. 
و یا هر بار که به پشت بر می گردید، چون با سرعت دارید می دوید، ممکن است با صورت به زمین برخورد کنید، و مجددا فرصتی را برای رقیب تان ایجاد کنید، برای اینکه او از شما سبقت بگیرد.

داشته هایمان چیست؟

آقای محترم، خانم محترم، اگر کسی در زندگی همسر شما وارد شده، چه مطمئنید، چه شک دارید، یا تردید دارید و به او سوظن دارید، موضوع اصلی این است: در زندگی تان رقیب دارید. 
فکر کردن به رقیب، کنترل کردن رقیب، یعنی: برای او فرصت برد ایجاد کرده و خودتان می بازید. آدم عاقل به خط پایان می اندیشد، با تمام سرعت می دود، و هم و غم و تمرکز او فقط برای برنده شدن و رسیدن به خط پایان است. 
پس بیایید به جای اینکه به رقیب خود فکر کنید، یا به جای اینکه به رقبایتان فکر کنید، یا ممکن است بگوید: چند نفر در زندگی همسرم هستند؟ 
در این فکر باشید که شما باید فوق العاده عمل کنید، تا زودتر به خط پایان برسید. و آن که برنده می شود، شما باشید. نه رقیب یا رقبایتان.
این را بدانید که شما چیزهایی دارید که رقیب تان ندارد، و رقیب تان چیزهایی دارد که شما ندارید. 
شما چی دارید که رقیب تان ندارد، غر می زنید، اعتراض می کنید، آه و ناله می کنید، تهدید می کنید، افسرده می شوید، گریه می کنید، گوشه گیری می کنید، حوصله رسیدن به خود و او را ندارید، تلخ می شوید. 
رقیب تان چی دارد که شما ندارید؟ خوب برخورد می کند، لبخند می زند، رفتارهای عاطفی دارد، قشنگ می پوشد، گرم و صمیمی با او رو به رو می شود، عطر می زند، دلبری می کند، جاذبه ایجاد می کند.

برنده بیرون بیایید

دوست من، بگذارید مثالی برایتان بزنم: که مثال قشنگی نیست، اما واقعی است.
همسرتان به خانه آمده است، همان همسری که شما به او شک دارید. می گوید: تشنه ام، یا در ذهنتان یا در حقیقت به او می گویید: به بنده چه که شما تشنه اید، زهر بخورید الهی. 
می گوید: کمرم درد می کند. الهی نصف شود، با کمرتان چه کردید؟ نکند خانه کسی بودید؟ نکند یک غلطی کردید؟ 
حالا فکر کنید به خانه نفر دوم می رود. رقیب شما، همان کسی که به همسرتان کمک کرد تا به شما خیانت کند. وقتی می گوید: تشنه ام، برایش سه مدل شربت می آورد. 
وقتی می گوید: کمرم درد می کند، می گوید: بخوابید تا شما را ماساژ دهم. روغن می آورد، کمرتان را روغن مالی کنم و…. 
دوست من، درسته که همسرتان کار اشتباهی کرده است، درسته که غلط کرده به شما خیانت کرده است. 
اما سوال، شما اگر باشید، از این جا به بعد با رقیب ادامه می دهید یا با شریک زندگی تان؟ 
یک لحظه خود را جای همسرتان بگذارید. رقیب جذاب تر است. و شما اصلا برایش جاذبه ای ندارید. 
یادتان باشد، آن که باید از رقیب سبقت بگیرد شمایید، آن که باید میدان را خالی نکند شمایید، آن که باید از این میدان برنده بیرون بیاید باز هم شمایید.

تیر آخر

دوست من، خب چکار کنیم؟ چجوری از رقیب سبقت بگیریم؟ آقای محترم، اگر به خانم خود شک کردید، اگر سوظن داشتید، اگر احتمال بدی در ذهنتان دادید که نکند خانمم ارتباط غلطی داشته باشد؟ 
به او توجه عاطفی کنید، محبت کنید، نوازش کنید، برایش وقت بگذارید، به او توجه کلامی کنید، با او حرف های قشنگ بزنید، به ظاهرش توجه کنید، به رفتارش توجه کنید، به پوشش او توجه کنید و از او تعریف کنید. 
خانم محترم، اگر احساس کردید، خدایی نکرده همسرتان به شما خیانت کرده یا به او شک داشتید، برایش طنازی کنید، برایش دلبری کنید، برایش عشوه گری کنید.
ممکن است بگوئید شما بعنوان مشاور و روانشناس خانم نیستید که این حرف ها رو می زنید. 
یعنی ممکن است یک خانم به او خیانت شود و دل و دماغ طنازی کردن داشته باشد؟ می خواهم سر به تنش نباشد. 
خیلی خب، بگذارید یک سوال از شما بپرسم: بله بنده زن نیستم، اما نخوردیم نان گندم، دیدیم دست مردم. 
آیا بنده باید حتما سرطان بگیرم تا درد یک سرطانی را بفهمم؟ و اما سوال؟ اگر شما یک بیماری بگیرید، پیش هر پزشکی در هر جای دنیا بروید، خدایی نکرده بگویند: بیماری شما درمان ندارد و به زوی خواهید مرد. 
بعد به شما می گویند: یک نفر هست، یک عطاره، خیلی هارو خوب کرده است، خیلی از پزشک جواب کرده ها زیر دست ایشان درمان شدند. آیا نزد او می روید یا خیر؟ 
قطعا وقتی همه می گویند: امیدی نیست، آدم تیر آخر را هم شلیک می کند. حتی اگر این تیر در تاریکی باشد، حتی اگر هدف را به چشممان نبینیم.

داروی تلخ را بخورید

سوال بعدی: اگر به شما گفتند: که داروهایی بهتان می دهم به شدت تلخ، روزی 5 پارچ از این داروی شدیدا تلخ را باید بخورید، آیا می خورید یا خیر؟ همین که یک در هزار احتمال به درمان بدهید، داروی تلخ را می خورید. 
سوال سوم: این آدم خدا نیست که هر آنچه که می گوید عملی شود، ممکن است شما داروی تلخ را خوردید و درمان نشدید. اما وقتی که خدایی نکرده دارید از دنیا می روید، از خودتان راضی هستید که برای درمان خود کوتاهی نکردم.
سوال آخر:حالا اگر داروی تلخ را نخوردید، اگر به حرف آن عطار و حرف آن حکیم گوش نکنید، روزی که خدایی نکرده دارید از دنیا می روید، نمی گویید: کاش که داروی تلخش را خورده بودم؟ 
چیزی که من چند پارگراف بالاتر به شما گفتم: داروی تلخی است، چه برای آقایان، چه برای خانم ها. هر کدام از شما شاهد خیانت همسرتان باشید، دارو تلخ است. و برای خانم ها قطعا و بلا شک تلخ تر است. 
اما دوست من، این داروی تلخ را بخورید. تا به احتمال زیاد رقیب را از میدان زندگی تان به در کنید. اگر رقیب از میدان خارج شد، اگر شما برنده از میدان بیرون آمدید، که خدا را شکر. 
اگر این داروی تلخ را خوردید و به نتیجه نرسیدید، اگر زندگی مشترک شما متلاشی شد، اگر کار به طلاق کشید، خوشحالید. می دانید چرا؟ چون می گویید: برای نجات زندگی ام کوتاهی نکردم، هر کاری را که از دستم بر می آمد را انجام دادم.

کلام آخر:

  • اینکه زیاد وارد حریم شخصی یکدیگر نشوید
  • مدام در کار هم سرک نکشید
  • آزادی عمل را از هم نگیرید
  • هی برای هم تعیین تکلیف نکنید.
  • یادتان باشد ما ازدواج کردیم، اسیر نگرفتیم، زندانی انفرادی نداریم
  • دوست من، اگر می خواهید گره باز شود، نشان دهید که باورش دارید، و نشان دهید که به او اعتماد دارید.
  • وقتی به او می گویید: به شما بی اعتماد هستم، خودتان دارید همه پل ها را خراب می کنید. و همه مسیر ها را برای برنده شدن در این میدان از بین می برید.

مشاوره طلاق

زمانی که تصمیم به طلاق گرفتید ممکنه احساسات شما در تصمیم‌هایتان تاثیر بگذارد و برای رسیدن به روند طلاق، به حمایت نیاز داشته باشید.
شاید از این مشاوره چیزی نشنیده باشید. با این حال، بسیاری از زوج‌هایی که قرار است طلاق بگیرند استفاده از این منبع را برای کمک به آن ها در گذر از طلاق انتخاب می‌کنند.
مشاوره طلاق به معنی كمک به زن و شوهر برای جدا شدن از یکدیگر نیست. بلكه مشاور سعی می‌كند با بررسی مشكلات زوجین و سنجش امکان نجات زندگی مشترک و بهبود رابطه زوجین راهنمایی‌های لازم را به آن‌ها ارائه دهد.
من با تمام توان و قدرتی که خدا عنایت کرده سعی میکنم با تهیه و تولید محتواهای کاربردی و مفید بتوانم شاید گره ای از مشکلات شما عزیزان همراه را حل کنم.
اگر فکر می کنید که این محتوا توانسته رضایت شما را جلب نماید و برای تان مفید فایده واقع شود،بیایید من را در این نیت خیر با به اشتراک گذاشتن و انتشار آن برای سایر دوستانتان یاری نمایید.
با تشکر
 
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
دکتر زهره واثقی، مشاور و روانشناس خانواده و زوج درمانگر، متخصص در زمینه مشاوره پیش از ازدواج، اختلافات زناشویی،اضطراب، مشاوره تربیت کودک،اختلالات یادگیری کودک و آموزش مهارت های زندگی هستند و با توجه به سوابق زیادی که در زمینه های مختلف درمان گری دارند می توانند بهترین راهکارها و راه حل ها را برای شما ارائه دهند.دکتر زهره واثقی یکی از بهترین روانشناسان در شمال تهران هستند.
روانشناس خانم دکتر زهره واثقی
مقالات منتشر شده:

آخرین نوشته‌ها

تماس با ما

02166703576 - 02122214949
راه های ارتباطی با دکتر زهره واثقی
دسترسی سریع به مقالات
فهرست
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x