اولین اختلاف ساختاری : تفاوت در تمرکز دیداری

  1. خانه
  2. مقالات روانشناسي
  3. اولین اختلاف ساختاری : تفاوت در تمرکز دیداری

اولین اختلاف ساختاری

سلام مهربان، اولین اختلاف ساختاری که می خواهم درباره اش صحبت کنم، تفاوت در تمرکز دید است.

مردان کلی نگر هستند

حدود یک میلیون سال پیش زمانی که انسان غارنشین بود، مردها مسئولیت هایی و خانم ها ماموریت هایی داشتند. 
هر کدام وظایفی را داشتند که مختص خودشان بوده، یکی از مسئولیت هایی که آقایان داشتند، مراقبت از غار بود، چرا؟ 
چون تعداد قبایل زیاد و تعداد غارها کم بود. مردم صنعت خانه سازی را بلد نبودند. آدم ها حفر تونل را بلد نبودند. ابزار آنچنانی برای این کار در اختیارشان نبود. 
پس، قبایل به هم حمله می کردند، آدم ها یکدیگر را می کشتند تا غار هم را تصرف کنند و در آن غار زندگی کنند. 
آقایان مدام باید به دوردست نگاه می کردند و حواسشان بود که کسی از قبیله دشمن به آنها نزدیک نشود. چون خطر آنها را تهدید می کرد. 
مسئولیت دیگری که مردها داشتند، شکار بود. آن زمان که یخچال نبود، وسیله دیگری برای نگهداری غذا نبود، غذای آماده برای خرید نبود. مدام باید شکار می کردند و می خوردند. 
باز هم  مردان دوردست را نگاه می کردند، تا شکاری پیدا کنند، به او حمله کنند و بتوانند از آن تغذیه کنند. و مسئولیت های دیگری هم بود که بر عهده آقایان قرار داشت.

خانم ها جزئی نگر هستند

از طرفی خانم ها نیز ماموریت ها و مسئولیت هایی داشتند. یکی از مسئولیت های خانم ها، روشن نگهداشتن آتش بود. 
بشر تازه پی برده بود که چگونه می تواند خودش آتش را تولید کند. یا باید ساعت ها دو سنگ آتش زن را بر هم می زدند تا شاید با جرقه و چوب های خشک آتشی روشن می شد. یا دو چوب را روی هم می سابیدند تا تولید آتش کنند و باید به هر قیمتی بود، خانم آتش را در غار روشن نگه می داشت. 
آتش برای آنها کارایی بسیاری داشت. خب، خانم مدام باید دنبال چوب و هیزم می بود. نزدیک را نگاه می کرد تا قطعه چوبی پیدا کند و بیاورد و روی آتش بگذارد. و اجازه ندهد آن آتشی را که به سختی روشن شده، خاموش شود. 
یک ماموریت دیگر خانم ها مراقبت از بچه ها در غار بود، چرا؟ چون غارها در نداشتند، غاری که در و پیکر ندارد، هر لحظه ممکن بود حیوانی، درنده ای، گزنده ای وارد غار شود و به بچه صدمه بزند. 
پس خانم هر کاری که می کرد، یک چشمش به فرزندش بود، که خدایی نکرده آسیبی از سمت حیوانات نبیند. پس باز هم نزدیک را می دید. و ماموریت های دیگری هم وجود داشت که بر عهده خانم ها بود.

اولین اختلاف ساختاری نسل به نسل منتقل شد

آرام آرام خانم ها و آقایان به خاطر مسئولیت ها، وظایف، و ماموریت هایشان، تمرکز دیداری شان متفاوت شد. 
زاویه دید هر دو یکسان است. اما اینکه در این دید، روی چه مسایلی تمرکز کنند، با هم فرق دارد. 
آقایان عادت کردند به دوردست ها تمرکز کنند. تمرکز دیداری آقایان از طرفین  و از بالا و پایین بسته شد. پس دید آنها تونل مانند شد و روی کلیات تمرکز می کردند. 
آقایان در جست و جوی دشمن بودند، دنبال شکار بودند. خانم ها به نزدیک نگاه می کردند. دنبال جزییات می گشتند. کجا یک تکه چوب می توانند بیابند که بیاورند و روی آتش بیاندازند. 
آرام آرام تمرکز دیداری آنها از چپ و راست و از بالا و پایین باز شد. به نزدیک تمرکز کردند و دنبال جزئی ترین چیزها بودند. به بچه نگاه می کردند، مراقب دور و اطراف او بودند. نکند اتفاقی برایش بیافتد. 
پس ما در تمرکز دید، از یک میلیون سال قبل آرام آرام با هم تفاوت پیدا کردیم. و این به صورت وراثتی و ژنتیکی نسل به نسل منتقل شد.

نتیجه ندانستن اولین اختلاف ساختاری

ما گفتیم: ندانستن ها سبب می شود تا کام زندگی مان تلخ شود.باعث می شود که به تیپ و تاپ هم بزنیم، که به جان هم بیفتیم. 
یکی از چیزهایی که زندگی ما را به هم ریخته است، ندانستن همین اختلاف ساختاری، یعنی: تمرکز دیداری است. 
آقا سر کمد، خانم در پذیرایی است. آقا در جست و جوی جوراب خود است و پیدایش نمی کند. داد می زند: خانم، جورابم کجاست؟ 
خانم می گوید: عزیزم، داخل کمد است. آقا می گوید: من تا کمر در کمد هستم، نیست. خانم می گوید: روی پلیور شما گذاشتم. آقا می گوید: من روی پلیور خوابیدم، نیست. 
خانم می آید، می گوید: پس این چیست مرد؟ دقت کن، چشمت را باز کن، بی دقتی نکن. 
دوست من، اصلا ربطی به دقت یا بی دقتی ندارد. ما مردها عادت کردیم به دوردست تمرکز کنیم. عادت به تمرکز در کلیات کردیم. عادت کردیم تمرکز دید ما کاملا بسته باشد. 
وقتی به داخل کمد می نگریم،چنین تمرکز دیداری داریم. برای اینکه درصدد جبران این کار بر آییم، سرمان را به چپ، راست و طرفین می چرخانیم. 
در این حالت که اصلا نمی بینیم. خانم به محض اینکه می آید، با یک نگاه،با یک تمرکز دیداری وسیعی که دارد، پیدایش می کند. می گوید: ایناهاش، اینجا است.

اولین اختلاف ساختاری : تمرکز دید

دوست من: خانم محترم، تا حالا چند مرتبه ناراحت شدید که همسرتان دقت نمی کند، درست نگاه نمی کند، درست نمی گردد، این موضوع هیچ ربطی به بی دقتی ندارد، این فقط به تمرکز دیداری مربوط می شود. 
ما آقایان لباس را در کمد، کره و پنیر را داخل یخچال، کلید ماشین را روی میز پیدا نمی کنیم. 
خانم می گوید: آقا، لطف می کنید پنیر را از یخچال بیرون بیاورید؟ آقا در یخچال را باز می کند، نگاه می کند، پنیر نیست. جلوی یخچال می نشیند و هر چی دنبالش می گردد، نیست. می گوید: خانم، پنیر نیست. خانم می آید می گوید: پس این چیست؟ 
آقا می خواهد سرکار برود، دنبال کلید ماشین می گردد، عجله دارد. خانم بدوید، دیرم شده است. کلید ماشین نیست. خانم می آید و می گوید: اینجا روی میز است. آقا می گوید: عجیب است. بنده ده مرتبه روی میز را نگاه کردم، فکر می کنم جن روی آن نشسته بود.
واقعا جن ها کار و زندگی ندارند؟ بیکار هستند که بیایند و روی کلید ماشین بنده و شما بنشینند؟ موضوع این چیزها نیست، موضوع این خرافه ها نیست. دوست من، موضوع در اختلاف تمرکز دید است.

ما مردها دید نزدیکمان خوب نیست.

در سمیناری این را می گفتم: یک خانم مسنی آخر سالن نشسته بود، بلند شد، جلو سن آمد، به بنده گفت: می خواهم از شما تشکر کنم مادر. گفتم: چرا مادر؟ گفت: مادر، عمری است با همسرم می جنگم که چر ا کوری و جلویت را درست نمی بینی؟ امروز فهمیدم: همه شما آقایان کور هستید. 
نه عزیز من، ما کور نیستیم. ما فقط اختلاف در تمرکز دیدمان داریم، همین.دوست من، ما آقایان خیلی چیزها را ممکن است که نبینیم و شما خانم ها خیلی چیزها را ممکن است ببینید. به خاطر آن ناراحت نشوید. هر کسی به گونه خاصی ساخته شده، هر کسی به مدل خاصی طراحی شده است. 
وقتی با هم به رستوران می رویم،دو صندلی کنار میز است. یکی رو به سالن و فضای باز هست و دیگری رو به دیوار است. فکر می کنید آقا روی کدام صندلی می نشیند؟ یقینا روی صندلی می نشیند که رو به سالن و فضای باز است.
چرا؟ آیا می خواهد به کسی نگاه کند؟ آیا چشم ناپاکی دارد؟ به هیچ وجه. عادت کرده که به دوردست تمرکز کند. 
حالا ممکن است که خانم، برای اینکه همسرش رو به سالن ننشیند، برای اینکه کسی را نبیند، برای اینکه کسی به چشم او نیاید، و برای اینکه خانم با خیال راحت غذایش را صرف کند، روی صندلی رو به سالن بنشیند.
بنابراین آقا مجبور می شود روی صندلی بنشیند که رو به دیوار است. می نشیند، غذایش را می خورد، ولی به شما قول می دهم تا دو هفته با شما بداخلاقی می کند. خودش هم دلیلش را نمی داند، شما هم نمی دانید. 
اما من می دانم. چون او را مجبور کردید جایی بنشیند و طوری نگاه کند که در ساختار او این مدل طراحی نشده است. ما مردها دید نزدیکمان خوب نیست.

بپذیریم که با هم متفاوت هستیم

سوزنی را به یک آقا بدهید، نخ را هم به او بدهید و بگویید: این را نخ کنید. هم نزدیک و هم متحرک است. خیلی وقت می گذارد و نمی تواند. 
خانم سوزن را به دستش می گیرد، و خیلی سریع می گوید: ایناها، کاری نداشت که، چرا اینقدر تلاش می کنید؟ 
بپذیریم که ما با هم متفاوت هستیم. خانم در خانه، خود را آماده کرده، آراسته کرده، تا همسرش بیاید. موها شینیون، ناخن ها مانیکور، یا نمی دانم روی هر کدام از ناخن ها یک نقاشی کشیده است. 
خیلی جالبه، من نمی دانم رو یک ناخن کوچک، چجوری این نقش ها را ایجاد می کنند؟ روی یک ناخن برج میلاد را کشیده، روی آن یکی سی و سه پل اصفهان، روی دیگری حافظیه شیراز ، روی بعدی غار علی صدر همدان را کشیده است. 
یعنی: اگر خانم دستش را روی صورتش بگذارد، و همسرش از جلویش رد شود، یک ایران گردی می کند. صورت هم که رنگارنگ است. کلی فکر کرده، چکار کنم همسرم که آمد همه را ببیند؟ 
و بالاخره تصمیم گرفت آقا که از در وارد می شود، اینجوری بایستد. خانم: ( دستش را رو صورتش بگذارد) پنج ناخن، سه چهارم صورت و یک سمت مو دیده می شود. آقا که از در وارد خانه می شود، خانم بلافاصله، دست را روی صورت خود می گذارد، آقا نگاه می کند و می گوید: چی شده؟ دندانتان درد می کند؟ 
خانم با یک بغضی می گوید: خیر، آقا می گوید: بیخیال، شام چی داریم؟ چای آماده است؟ داستان چیست؟ واقعا ما مردها نمی خواهیم ببینیم یا نمی توانیم ببینیم؟ 
ما مردها عادت به نزدیک تمرکز کردن نداریم و شما عادت کردید وقتی آقا وارد خانه می شود، می آیید جلو، به بینی همسرتان می چسبید و انتظار دارید همه تغییرات را ببیند.
خانم ناراحت می شود، می گوید: بنده این همه تلاش کردم، خودم را آراسته کردم برای شما، از این به بعد اصلا کاری نمی کنم، از این به بعد اصلا به خودم نمی رسم. 
بنده را باشید که به آرایشگاه رفتم، این همه وقت گذاشتم، رنگ موی خود را عوض کردم، مدلش را تغییر دادم. دوست من، ما نزدیک را خوب نمی بینیم.

اینقدر از آقایان دفاع نکنید

در یک سمیناری یک خانمی به بنده گفت: که اینقدر از آقایان دفاع نکنید، چجوریه که مردها در خیابان خوب می بینند؟ در خانه همه کور هستند؟ 
گفتم: خانم محترم، آن که آقایان بیرون خوب می بینند، فاصله اش دور است. آقا در این پیاده رو مشغول قدم زدن است، محو پیاده رو رو به رو می شود. 6 متر، 7 متر، 10 متر فاصله دارد. دید نزدیک آقایان خوب نیست. 
خب، یک سوال: اگر نمی بینند، پس چرا خانم اینقدر تلاش کند؟ اینقدر زحمت بکشد؟ اینقدر وقت بگذارد؟ پس دیگر این کار را نمی کنم. 
نه دوست من، کارت را بکن. باید یاد بگیریم که چکار می شود کرد که آقایان ببینند؟ چکار می شود کرد که اتفاقات خوب بیفتد؟
برای یاد گرفتن یا باید مطالعه کنیم  و یا به یک مشاور و یا روانشناس متخصص مراجعه نماییم تا بتوانیم با راهکار کنار آمدن با  اولین اختلاف ساختاری بین زن و شوهر آشنا شویم و بتوانیم با درک این اختلاف ساختاری از بروز طلاق عاطفی پیشگیری نماییم.
پیشنهاد من به شما این است که اولین وقت مشاوره را با یک تماس و یا تکمیل فرم مشاوره رزرو نمایید.
عدم شناخت اختلاف ساختاری بین زن و مرد باعث بروز اختلاف،جدایی و طلاق عاطفی می گردد.
پیشنهاد من برای شما مطالعه دومین مقاله از  سلسله مقالات اختلاف ساختاری زوجین و رابطه آن با طلاق عاطفی،مقاله اختلاف ساختاری تجسم فضایی بین زن و مرد  است.
دوست مهربانم،من با تمام وجود با گردآوری و تولید محتواهای غنی،پربار و رایگان کنارتون هستم تا از روابط شخصی و اجتماعی تون لذت ببرید و کانون زندگی زناشویی شما گرم تر و صمیمی تر رقم بخوره.
اگر فکر میکنید این محتوا تونسته رضایت شما رو جلب کنه، بیایید با انتشار و اشتراک گذاری این مقاله ما رو در رسیدن به هدفمون که همون داشتن یک زندگی شیرین و لذت بخش برای تمامی مردم ایران زمین است یاری رسانید.
کنارتون هستم با عشق
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
دکتر زهره واثقی، مشاور و روانشناس خانواده و زوج درمانگر، متخصص در زمینه مشاوره پیش از ازدواج، اختلافات زناشویی،اضطراب، مشاوره تربیت کودک،اختلالات یادگیری کودک و آموزش مهارت های زندگی هستند و با توجه به سوابق زیادی که در زمینه های مختلف درمان گری دارند می توانند بهترین راهکارها و راه حل ها را برای شما ارائه دهند.دکتر زهره واثقی یکی از بهترین روانشناسان در شمال تهران هستند.
روانشناس خانم دکتر زهره واثقی
مقالات منتشر شده:

آخرین نوشته‌ها

تماس با ما

02166703576 - 02122214949
راه های ارتباطی با دکتر زهره واثقی
دسترسی سریع به مقالات
فهرست
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x