دومین اختلاف ساختاری زنان و مردان

سلام مهربان، ما در مقاله اولین اختلاف ساختاری و رابطه آن با طلاق عاطفی به طور مفصل به اولین اختلاف ساختاری زوجین پرداختیم و توضیح دادیم.
قبل از اینکه درباره اختلاف ساختاری بعدی با هم صحبت کنیم، می خواهم نکته ای را متذکر شوم. 
خانم ها، آقایان هیچ کدام بالاتر و پایین تر نیستند. یک جاهایی آقایان نقطه قوت دارند خانمها نقطه ضعف، یک جاهایی خانم ها نقطه قوت دارند آقایان نقطه ضعف.
به همین دلیل است که ازدواج می کنیم تا مکمل هم شویم. ازدواج می کنیم تا نقطه یا نقاط ضعف یکدیگر را بپوشانیم، ازدواج می کنیم تا نقطه قوت ما سایه بانی برای نقطه ضعف شریک زندگی مان شود. 
یک وقت برداشت نکنید،فکر نکنید که همیشه به نفع یکی از زوجین و به ضرر دیگری حرف می زنیم. فقط بدانیم: هر کدام از ما ساختار مستقل خود را داریم. با کمی ها، کاستی ها و نقاط قوت خودشان.
حواسمان باشد عدم شناخت و آگاهی نسبت به این ساختار متفاوت،نقاط ضعف و قوت متفاوت ممکن است باعث بروز اختلاف، تیرگی روابط و در نهایت طلاق عاطفی بین زوجین شود.

اختلاف در تجسم فضایی

دومین اختلاف ساختاری زنان و مردان، اختلاف در تجسم فضایی است.
به خاطر می آورید در رابطه با آن دو ماموریتی که در غارنشینی با هم حرف زدیم؟ برای آقایان، آن دو چه چیزهایی بودند؟ اولی: مراقبت از غار بود و دومی: شکار. 
خب، آن زمان حیوانات خیلی عظیم الجثه بودند. ابزار شکار یک نیزه ساده بود. مگر می شد با نیزه چنین حیوانی را از پا درآورد؟ 
خب، چکار می کردند؟ به سمت حیوان می رفتند و چشم های او را نشانه می گرفتند. نیزه را به گونه ای پرتاب می کردند که نیزه در چشم او فرو رود، حیوان نابینا شود و روی زمین بنشیند. 
وقتی که روی زمین می نشست، چون دیگر قادر به دیدن جایی نبود، او را محاصره می کردند و صدها نیزه را وارد بدنش می کردند تا او را بکشند و بتوانند از گوشت آن حیوان مصرف کنند. 
خب، آقایان باید محاسبه می کردند، با چه زاویه ای نیزه را پرتاب کنند، تا دقیقا به چشم او اصابت کند؟ 
وقتی که می خواستند از غار مراقبت کنند، اگر در دور دست فردی غریبه و یا دشمن را می دیدند، باید حدس می زدند که چقدر با ما فاصله دارد؟
چون هر چه که نزدیکتر بود، خطر بیشتری غار را تهدید می کرد، خطر بیشتری زندگی آن ها را تهدید می کرد. پس ما آقایان، به خاطر مسئولیت هایی که داشتیم: باید حجم ها، زوایا، ابعاد و فاصله ها را تصور می کردیم. 
همین موضوع باعث شد که در نیمه راست مغز ما آرام آرام بخشی که مسئولیت تجسم فضایی را بر عهده دارد، قوی تر شد. ولی برعکس خانم ها تجسم فضایی ضعیف تری از مردها داشتند.

تجسم فضایی آقایان از خانم ها قوی تر است

می دانید دوست من، تا حالا بیشتر قهرمان های گلف و بیلیارد جهان آقایان بودند.می دانید چرا؟ 
چون وقتی که گلف بازی می کنند، وقتی که می خواهند آن توپ را پرتاب کنند تا به هوا رود و در نقطه ای از زمین فرود آید و به سمت آن چاله و گودالی که باید در آن برود، قرار بگیرد. نیاز به تجسم فضایی دارند. 
مردان با تجسم فضایی که دارند باید محاسبه نماید این توپ کجا فرود می آید؟ چه مسافتی را روی زمین طی می کند تا در جای خود قرار بگیرد؟ 
یا وقتی بیلیارد بازی می کنند و می خواهند چوب را به توپ ها بزنند، باید تصور کنند که هر توپ با کدام توپ ها اصابت می کند؟ به کدام کناره ی میز برخورد می کند؟ و چگونه در گوشه های میز می رود؟ تا در نهایت آنجایی که باید باشد ،قرار بگیرد.
دوست من: تجسم فضایی آقایان از خانم ها قوی تر است و ندانستن این موضوع باعث شده که در زندگی دچار دردسر شویم، باعث شده که در زندگی به جان هم بیفتیم. از یکدیگر ایراد بگیریم و همدیگر را ناراحت کنیم و در برخی موارد دچار طلاق عاطفی شویم.

خانم ها تجسم فضایی ضعیفی دارند.

بگذارید یک مثال دیگر برای تجسم فضایی بزنم: وقتی که اسباب کشی می کنیم، خانم می خواهد ببیند، فلان جا آیا برای اینکه کمدمان، ویترین مان را بگذاریم مناسب است یا نه؟ 
خب، شروع به اندازه گیری می کند.یک بار آن فضا را، یک بار جلوی کمد را یا با پا اندازه می گیرد یا با دست وجب می کند یا با متر خیاطی اندازه می گیرد. 
پسر پنج ساله ایستاده است و دارد نگاه می کند، می گوید: مامان اینجا جا نمی شود. چطور است که مادر باید اندازه بگیرد و پسر می گوید: جایش اینجا نیست؟ 
به خاطر تجسم فضایی است. داستان این هست که پسر آن فضای خالی را در ذهنش می بیند، آن کمد را در ذهنش تصور می کند، هر دو را روی هم قرار می دهد و می تواند بفهمد که جایش اینجا هست یا خیر و این تقریبا برای اکثر خانم ها غیر ممکن است. 
یک خانم وقتی رانندگی می کند، به خاطر اینکه تجسم فضایی قوی ندارد، ممکن است که بدنه ماشین، آینه بغل، زه ماشین را به در و دیوار بمالد و دلیل آن این است که تجسم ضعیفی دارد. 
نمی تواند حدس بزند که فاصله آینه با دیوار کنار چقدر است؟ مخصوصا زمانی که قصد گذشتن از یک کوچه تنگ را دارد. 
یک خانم وقتی رانندگی می کند، اگر بخواهد از پلی عبور کند که فاصله پل نسبت به چرخ ها کم است، یعنی: چرخ ها در دو سمت پل قرار می گیرند، ممکن است که چرخ ماشین را داخل جوی بندازد. چون تجسم فضایی ضعیفی دارد. 
معمولا برای آقایان این اتفاق نمی افتد. آقایان اگر تصادف کنند، نصف ماشین را نابود می کنند. نه به خاطر تجسم فضایی، به خاطر عجله کردن خود، به دلیل لجاجت آنها در رانندگی، به خاطر یک دندگی شان، به خاطر اینکه ویراژ می دهند، به خاطر اینکه لایی می کشند. این ربطی به تجسم فضایی ندارد. 
ممکن است که آقا سر خانم غر بزند، شما که هر روز یک جایی از بدنه ماشین را می مالید. آقایان محترم، این را بدانید: خانم وقتی این کار را می کند، به این دلیل نیست که رانندگی بدی دارد، به خاطر این است که تجسم فضایی ضعیفی دارد، فقط همین.

بدانیم با یکدیگر تفاوت داریم

این طراحی، ساختار و مدل خانم ها است. البته همانطور که گفتم: استثنا هم وجود دارد. 
ممکن است خانم هایی باشند، که جهت یاب های بسیار قدرتمندی باشند. آقایان چون تجسم فضایی قوی دارند، وقتی می خواهند آدرس بدهند: با قید مسافت، به جهات جغرافیایی اشاره می کنند. 
می گوید: به سمت جنوب بروید، 300 متر که بروید، بهش می رسید.
خانم ها چون جهت یابی ضعیفی دارند، به خاطر تجسم فضایی ضعیف آن ها، وقتی می خواهند آدرس بدهند، با نشانه های بارز و مشخص آدرس می دهند. 
آن تیره برق را می بینید؟ آن تابلو را می بینید؟ کنار آن پل، یک تابلو آنجا است. 
دوست من: این ها را درک کنیم، هم را مسخره نکنیم، هم را دست نندازیم. این را بدانیم که با یکدیگر تفاوت داریم.

اینقدر به خانم ها تذکر ندهید.

با خاطر اینکه ما با این اختلاف ساختاری آشنا نیستیم، در رانندگی هر دو به هم تذکر می دهیم. تذکرات غلط، تذکرات نابجا، تذکراتی که یکدیگر را دلگیر می کنیم. 
آقا اگر کنار خانم نشسته باشد، می گوید: گاز بده، تندتر برو، دوست من: خانم تجسم فضایی ضعیفی دارد، نگران است که ممکنه بزند، ممکن است بخورد، پس، با احتیاط بیشتری رانندگی می کند. 
وقتی خانم می خواهد از خیابان فرعی وارد خیابان اصلی شود، نمی تواند دقیقا تخمین بزند ماشین هایی که در خیابان اصلی حرکت می کنند، چقدر با او فاصله دارند؟ 
پس ممکن است دقایقی طولانی در خیابان فرعی متوقف بماند تا جرات کند وارد خیابان اصلی شود. ماشین های پشتی بوق می زنند، آقا کنار خانم خود عصبی می شود، اصلا بیا پایین تا بنده پشت فرمان بنشینم.ملت را معطل خودتان کردید. 
نه اینطور نیست بلکه فقط تجسم فضایی ضعیفی دارد، همین. 
خانم وقتی می خواهد پارک کند، مخصوصا زمانی که بین دو ماشین فاصله خیلی کم است،می خواهد پارک کند و وقتی پارک می کند، کمی با ماشین جلویی و کمی با ماشین عقبی فاصله دارد. 
ممکن است چند باری آهسته سپرش به سپر ماشین عقبی و جلویی برخورد کند. و نهایتا کج و با فاصله از جوی پارک کند. 
آقا ناراحت می شود. شما وقتی رانندگی بلد نیستید، چرا پشت فرمان می نشینید؟ 
دوست من: ربطی به بلد بودن یا بلد نبودن رانندگی ندارد، داستان تجسم فضایی است.
وقتی که به سمت عقب می آید، نمی تواند حس کند، کی سپر ماشینش به سپر ماشین پشتی می رسد. می آید می آید و می آید تا سپر ها با هم برخورد می کنند، آن موقع متوجه می شود که رسیده و حالا نوبت زدن به سپر ماشین جلویی است. 
نمی تواند دقیقا تصور کند که آیا ماشین نسبت به جوی، نسبت به کنار خیابان صاف است یا خیر؟ و کج پارک می کند. 
ممکن است شما تصور کنید که نصف ماشین در خیابان است. حتی ممکن است ماشین را در جوی بندازد. این فقط به خاطر تجسم فضایی ضعیف است. پس اینقدر به خانم ها تذکر ندهید.

داستان تفاوت ساختاری است

یک آقایی می گفت: بنده یک روز به خانه رفتم، یک کاپشن خز پوشیدم، دم در خانم گفت: بایستید، بین آن خز یک مو را بیرون کشید. گفت: این چیست؟ 
بنده گفتم: خانم تعجب می کنم، شما یک مو را وسط کاپشن خز می بینید. اما، وقتی می خواهید ماشین را از پارکینگ بیرون بیاورید،حتما باید به در یا دیوار خانه بمالید. 
چگونه است که در به آن بزرگی را نمی بینید، دیوار به آن بزرگی را نمی بینید، و یک رشته مو را می بینید؟ 
گفتم دوست من: دید نزدیک خانم ها خوب است، پس، می تواند مو را در خز پیدا کند. تجسم فضایی ضعیفی دارند، نمی تواند حدس بزند الان که دارد وارد پارکینگ می شود، آیا سپر به در می خورد یا خیر؟
همین طور آقایان مدام در حال رانندگی از خانم ها تذکر دریافت می کنند. چگونه؟
“چراغ قرمز است، بایستید، نزنید، خورد، چرخ، موتور.” 
خانم وسط چهار راه تذکر می دهد. بایستید، چی شده است؟ آقا پایش را به ترمز می زند، خانم می گوید: یک موتور رد شد، آقا ناراحت می شود، یعنی: وقتی شما کنار بنده نیستید، وقتی تنهایی رانندگی می کنم، روزی چند موتوری را زیر می گیرم؟ چند تا آدم می کشم؟ یعنی: بنده چراغ قرمز را نمی بینم؟ 
دوست من: داستان تفاوت ساختاری است. پس اینقدر کام همدیگر را تلخ نکنیم، اینقدر بیهوده و بیجا به هم تذکر ندهیم. تحمل مان را بالا ببریم. درک کنیم که با هم متفاوت هستیم، تا زندگی هایمان شیرین تر شود.
توصیه آخر
دوستان، خانم های محترم، تا حالا دندانپزشکی رفتید؟ یک صندلی کج است که روی آن می خوابند، احتمالا آمپولی در لثه شما ترزیق می کنند، لوله ای کنار لب شما می گذارند و مجموع کارهایی که انجام می شود و شما در طول کارهایی که آن دندانپزشک انجام می دهد، فقط سقف را نگاه می کنید. 
می خواهم یک توصیه به شما کنم: اگر به زندگی خود علاقه دارید، اگر می خواهید تنش ها کمتر شود، وقتی که آقا رانندگی می کند: یا عقب بشینید، یا سرتان را به چیزی گرم کنید، یا صندلی را مانند صندلی دندانپزشکی بخوابانید تا در طول مسیر بالا را ببینید و مدام به آقایان تذکر ندهید. 
و وقتی که خودتان راننده اید، سعی کنید فرض کنید که آقا همراهتان نیست، سعی کنید سر آقا را در حین رانندگی به چیزی گرم کنید، تا مدام از جانب او تذکرات غلط و اشتباه را نگیرید. و بی جهت کام یکدیگر را تلخ نکنیم.
راه های ارتباطی با دکتر زهره واثقی
اگر فکر میکنید این محتوا تونسته رضایت شما رو جلب کنه، بیایید با انتشار و اشتراک گذاری این مقاله ما رو در رسیدن به هدفمون که همون داشتن یک زندگی شیرین و لذت بخش برای تمامی مردم ایران زمین است یاری رسانید.
کنارتون هستم با عشق
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
دکتر زهره واثقی، مشاور و روانشناس خانواده و زوج درمانگر، متخصص در زمینه مشاوره پیش از ازدواج، اختلافات زناشویی،اضطراب، مشاوره تربیت کودک،اختلالات یادگیری کودک و آموزش مهارت های زندگی هستند و با توجه به سوابق زیادی که در زمینه های مختلف درمان گری دارند می توانند بهترین راهکارها و راه حل ها را برای شما ارائه دهند.دکتر زهره واثقی یکی از بهترین روانشناسان در شمال تهران هستند.
روانشناس خانم دکتر زهره واثقی
مقالات منتشر شده:

آخرین نوشته‌ها

تماس با ما

02166703576 - 02122214949
راه های ارتباطی با دکتر زهره واثقی
دسترسی سریع به مقالات
فهرست
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x